اکثر اوقات من دنبالش بودمو شکایت از اینکه محبت نداری و توجه گاهی قبول میکردی گاهی میگفت چقدر باهم حرف بزنیم گاهی میگفت مهم نیست و اینا منم خیلی دلم ازش شکسته
امروز سراغی ازش نگرفتم بعد چن بار که زنگ زد جواب دادم گفتم سرم درد میکنه و خدافظی کردم
الان تا ۱ ساعت دیگه سروکلش پیدا میشه نمیخوام باهاش دعوا کنم اصلا دلم نمیخواد باهاش حرف بزنم
فقط میخوام یسری بهونه بهم بگین تا یه چن شب حداقل باهاش مثل قبل حرف نزنم یجوری که نفهمه قصدیه و دلم ازش پره فقط میخوام خودمو ازش بگیرم .