سلام چند روز هست اومدم خونه بابام شوهر عیاشم با خانوادش رفته شمال خوشگذرونی واسه خودش امشب بابام عمه هام و عمومو دعوت کرده از صبح میخواستن یه چیزی بگم بم من من میکردن آخرش بابامگفت شب جلو اینا نیا الان بپرسن شوهرش کجا هست ای همه روزه گرفتم نمیتونم دروغ بگم آبرومون میره بگم تنها رفته مسافرت بمون تو اتاق طبقه بالا تا برن افطاریتم جلو جلو ببر اونجا افطار کن خیلی دلم شکست بش گفتم بابا من چطور ازت توقع داشته باشم طلاقمو بگیری؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.