یکی از اشناها وقتی مجرد بودم بم گف ای بابا ازدواج کن مثل نعیمه نظام دوست نشی بترشی بعدم کر کر خندید
منم گفتم ازدواج نکنم بهتره تا مثل تو تو این سن طلاق بگیرم با بچه ی ۱۰ ساله اونم گف من طلاق گرفتم ولی تو پیری بچه هامو دارم ولی تو نداری!!!!
حالا من سنی نداشتم نهایت ۲۵ بودم.
این حرف مسخرش خیلی تو دلم موند و از ذهنم نرفت تا این شد که به گوشم رسید دخترش ازدواج کرده و همین خانوم رو که مادرش باشه برای عروسیش دعوت نکرده!!!
حالا بشین تا بچت سر پیری محلت بزاره.
خواستم بگم توی همین شبای عزیز از این زخم زبون ها بترسید که واقعا خدا خیلی حواسش هست .
من به حدی کارما اطرافم دیدم که خدا میدونه .نمیگم من خوبم حتی خودمم کارما پس دادم پس فکر نکنید یه تیکه انداختیت تمام شد رفت