مهمونی دعوت شدیم رفتیم بعد از افطار که نون و پنیر سبزی بود منتظر شام بودیم نیوردن🥴
مامانم مخم رو سوراخ کرد از بس چیز گفت حرص خورد
از دیروز یه ریز داره حرف میزنه
کارشون بد بوده شام ندادن؟
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه
تاپیک خوندم یاد یکی افتادم رفتیم خونش قرار بود شام بریم از قبل تماس گرفتیم گفتیم برای شام میایم بعد رفتم تو آشپزخونه دستم بشورم دیدم غذارو قایم کرده تو کابینت یادش رفته بود در کابینت ببنده خلاصه هرچی نشستیم شام نیاوردن مام پاشدیم خداحافظی کردیم اومدیم آورده شام خریدیم خوردیم
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .
دعوت کردن بعد جلو مهمون نون پنیر گزاشتن کارشون بد نبوده به نظرت
😑😂
شایدم ما زیادی انتظار داشتیم
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه
بیشترین ضربه روحی رو مشخصه شوهر عمه خورده.اشکم براش در اومد.لینک تاپیک وب ده بهش باهاش ابراز همدردی ...
🤣🤣🤣🤣
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه
آدم یا مهمون دعوت نکنه یا واقعا با جوون و دل پذیرایی کنه این نظر شخصی منه.ما افطاری هم که دعوت میکنی ...
ماهم همینطور
الان یکشنبه خونمون دعوتن میخوایم قرمه بزاریم
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه
شما یبار دعوتشون کنین ب صرف چای خرما خوردن تموم شد جا پهن کنید بگید ما زود میخابیم
مامانم یکشنبه دعوتشون کرده میخوایم قرمه بدیم
جانِ هر زنده دلی، زنده به جانی دگرست...گاهی آدمها رو میفهمی،ولی کسی نیست که خودت رو بفهمه. شاید یه روزی تو دل یه سکوت، یه نفر پیدا بشه که قصهی بیصدا بودن تو رو شنیده باشه