2777
2789
عنوان

بچه خاهر شوهرم داغونم کرده

1740 بازدید | 38 پست

من چندماهه عقدم خیلی منو دوست داره   همش از سرکول من اویزونه یا گریه میکنه من بهش غذا بدم هرجا میرم تو بغل من میشینیه هرچیم مامانش بهش میگه  ول کن زنداییو خستش کردی  ولی خب باهاش فایده نداره منم دوستش دارم خدایش عاشقشم دل نمیاد باهاش بد رفتاری کنم   ۳ سالشه   ولی ی وقتایی دیگه حوصله اعصابم نمیکشه تازه میخان باهامون بیان مسافرت به شوهرم گفتم به  خاهرت اصرار نکن سختشه با بچه  ولی شوهرم اخرش کار خودشو کرد 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تا اومد سمتت قلقلکش بده

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
بیشتر ببینید
یه وقتایی باهاش سرد رفتار میکنم یا محلش نمیدم که نیاد سمتم ولی مثلا تو اتاق منو شوهرم تنهاییم درو با ...

با جدیت بکو زندایی جان زشت بود مارت اصلا توی چشاش نگاه مکن 

جدی باش انقدر مهربون بیخودی نباش 

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792