سلام خانوما میدونم الان میگین اول صبح چه تاپیک مسخره ای زدی ولی کسی نبود باهاش حرف بزنم فقط اینجا تونستم بیان کنم حرفمو لطفا توهین نکنید خواستین نظرتونو بگید یه پسری هست ما چند مدته باهم اشنا شدیم من اصلا قصد وارد رابطه شدن نداشتم این گفت یه فرصت بده باهم اشنا شیم نخواستی برو حالا ما تقریبا دو ماهیی میشه یکم رابطمون جدی شده البته چون دوریم از همدیگه تا حالا بیرون نرفتیم من همون اولشم ب این اقا گفتم شرایط بیرون رفتن اینارو ندارم زیاد گفت من اصلا مشکلی ندارم هر موقع خودت خواستی میریم بیرون خیلی مهربونه به خواسته هام احترام میذاره با اینکه تقریبا کل روز سرکار ولی هرموقع وقت گیر میاره فوری پی ام میده ثابت کرده وفاداره واقعا فقط ما چن روز پیش صحبت میکردیم یه بحثی پیش اومد من ناراحت بودم گفت این روزا که تموم بشه پیشم باشی نمیذارم اینجوری با دلخوری روزت بگذره بغلت میکنم یکی دو تا بوسم از گردنت بعدشم هرچی تو بخوای من یکم موذب شدم بهشم گفتم فعلا حد و حدود نودشو بدونه من عادت ب این حرفا ندارم و اینا کلی معذرت خواهی کرد گفت فک نمیکردم ناراحت بشی درکت میکنم کار من اشتباه بوده دیگه نمیگم من فقط میخواستم باهات راحت باشم مدام حرف از آینده میزنه میگه واقعا قصدم جدیه و کلا هرچی میشه میگم مثلا فلان کارو سال دیگه یا دو سال دیگه انجام بده میگه باهم یا همیشه حرف از هدفاش میرنه اسم منم میارع ب نظرتون تموم کنم این رابطه رو یا نه چیکار کنم واقعا سردرگمم