2777
2789
عنوان

بیایید بگید امروزتون چطور گذشت کجا رفتزن کی رو دیدین

| مشاهده متن کامل بحث + 622 بازدید | 57 پست

هیچ جا نرفتم

دلم میخواست فردا شب برم خونه داییم

از اشپزی خسته شدم دلم میخواست یکی واسم غذا درست کنه

که مامانم که تشریف برده مشهد زنگ زد رید به اعصابم منم به زنداییم پیام دادم گفتم نمیام

هیچ جا هم نمیرم 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

بعد از تحویل،رفتیم دور دور توشهر زیر بارون هم قدم زدیم تگرک زد اومدیم خونه اش گرفتیم زیر بارون خوردیم .سمنو و شیرینی گرفتیم گرون بود پشمامون ریخت  ،با بغض خوردیم😂😂😂😂😂

حال دل من خوب نمیشود که نمیشود که نمیشود... میگذره...ولی ردش میمونه💔تو الان شیرینی یه محفلی👎👎👎
بارون حافظیه نرفتی امروز ؟

نه الان شلوغه همه جا مسافر زیاده حسش نیس🤧

‏حد وسطم رو گم کردم. نه با آدم‌ها حس بهتری دارم، نه با تنهایی به توافق می‌رسم. نه حوصله شلوغی رو دارم، نه با سکوت خونه کنار میام. نه انرژی کافی برای حرف زدن دارم، نه با خودخوری حس راحتی دارم. بعضی روزها به معنای  واقعی کلمه از کادر زندگی خارج می‌شم. الان دقیقا توی اون نقطه از زندگی ایستادم که کافکا میگه: از زندگی با مردم، از حرف زدن، عاجزم! کاملا در خود فرو رفته‌ام، به خودم فکر میکنم چیزی ندارم به کسی بگویم.. هرگز؛ به هیچکس!

بیشتر ببینید
بعد از تحویل،رفتیم دور دور توشهر زیر بارون هم قدم زدیم تگرک زد اومدیم خونه اش گرفتیم زیر بارون خوردی ...

چرا با بغض وقتی میشد با چایی خورد🤭

ساکت باش اگر کل داستان رو نمیدونی💚

از صبح که خونه بودم غروبم راه افتادم اومدیم خونه مادر شوهرم البته توراه شوهرم منو برد خرید یه شلوار لی گرفتم بعدش اومدیم اینجا کلی بهمون عیدی دادن خونه مامانم ۶ میریم چون شمال تا بعد تعطیلی میمونیم

بعد سال تحویل رفتیم حرم یه دل سیر زیارت و بچه هام کلی بازی کردن بعد افطارم رفتیم خونه مادرشوهرم عید دیدنی  

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش /یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری/راضی به همین چندقلم مال خودت باش 
به خودت سخت نگیر عزیزم

اره واقعا

کاشکی میتونستم

صبح تا شب تو خونه کپک زدم یه شب میخواست برم یه جا یه غذای درست حسابی بخورم،بعد مامانم با کنایه میگه فلانی بدون مامانش هیچ جا نمیره بعد تو...

منم گفتم خب باشه منم هیچ جا نمیرم میمونم تو خونه بیشتر از این کپک بزنم که نمیتونید ببینید مت یه شب برم یه جا دو ساعت بمونم

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792