شوهرم دست بزن شدید داره
خونوادش افتضااااحن
مدام کتکم میزنه بعد پروپرو میاد رابطه هم میخواد و این چرخه مسموم مدام تکرار میشه
الان عید میخوام برم شهر خونه بابام شوهرمم آویزونمه
قبل آخرین دعوا قرار بود بعدش بریم شهر خونواده ی اون
وای من نمیتونم یه روز هم بین اون قوم الظالمین وحشی که هزار بار بخاطرشون کتک خوردم و اصلا زبونشنو هم نمیفهمم دووم بیارم. حالم بد میشه سکته میکنم میبینمشون
خیلی بی فرهنگن با عالم و آدم و تمام فامیلاشون هم قهرن. باباش مداام داره غیبت داداشش و فامیلاشو میکنه که آره اونا بد و شیطانن همه بهمون بدی میکنن ما خودمون فرشته ایم
چی میشد با منم مثل صد نفر دیگه فامیلاشون قهر میبودن
چیکار کنم واقعا
تازه دعوای آخری که سرش کتک خوردم هم این بود که مادرشوهرم کرم ریخت گفت حتماااا سال تحویلو باید بیاین خونه ی ما
شوهرمم بخاطر حرف مادرش محکم کوبید پس سرم انگار آجر تو سرم خورد شده بود
ما از قبل برنامه داشتیم سال تحویلو بریم خونه ی بابای من. چون یلدا رو خونه مادرشوهرم بودیم. خونواده شوهرمم هفته پیش چند روز اومدن خونه ی ما و موندن و تازه دیدیمشون. من خونوادمو بیشتر از یه مااهه ندیدم