نامزدم میگوزه هم میره به مادرش خبر میده

بیچاره شدی دیگه دست تو دماغتم کنی مادرشوهر خبردار میشه یه نظریه ای هم صادر می کنه در باب اون موضوع و یه مدت بعدم حس مهم بودن بهش دست میده فکر می کنه باید تو همه چی فتوا بده شما هم اطاعت کنی، منتها فکر نکن با دعوا و قهر کاری از پیش می بری نههه اینجور پسرا فکر می کنن ننه اشون کارشناس و مشاور ازدواجه هرچی بگی سریع گارد می گیرن که به مامانم توهین شد. پس یه راه داری اینکه انقدر رو خودت و شخصیتت کار کنی و محکم باشی که کم کم شوهرت بفهمه که بهتره با تو مشورت کنه تا با مادرش 

من با یکی نامزد کردم مثل این بود ازش جداشدم🤢🤮

بچه ننه خاله زنک 

خب خودتم اومدی الان جلو این همه آدم جریان رو تعریف میکنی

از یه چیزی گلایه میکنید خودتون اون جوری نباشید

ازدواج 

انقد مشکلات بیشتری دارم که فعلا این توش گمع

ببین هیچ کاری نمیتونی بکنی چون بخواد بگه میگه تازه یه مدت گارد بگیری بدتر انکارم می کنه میگه نگفتم حالا هی بیا ثابت کن مگه گردن می گیره آخرش تو میشی آدم بده و عروس حرف دربیار! پس دو تا چیز رو در نظر بگیر اینکه اوایل ازدواج مخصوصا پسرایی که زیاد شناخت از جنس مخالف ندارن از ننه بزرگوارشون فراوااان مشورت می گیرن حالا اون ننه اگه ذاتش درست نباشه با همین مشورتا و فرمان دادنا عروس رو جون به لب می کنه اماااا با گذشت زمان و صاحب تجربه شدن مرد این مشورتا کاهش پیدا می کنه اینجا نقش شما پررنگ تر میشه که چطور همسرت رو جذب خودت بکنی. دوم هم اینکه از اول شمشیر رو از رو نبند اول بسنج ببین شاید مادرشوهرت آدم بدی هم نباشه دیگه هرجا دیدی اذیت میشی با زبون خوش به شوهرت بگو عزیزم دوست دارم یه همچین مواردی بین خودمون باشه باعث دغدغه و ناراحتی پدر و مادرامون نشیم یه وقت

ببین عزیزم مردا ۹۰ درصدشون اوایل ازدواج این طورن،منم شوهرم بدون اجازه مادرش اب نمیخورد ولی بعد ۱۵ سال زندگی فهمید نه بابا این طوریام نیست که مادرش فقط خیر اینو بخواد طرف بچه های دیگه اش هم هست و آدم شد

فقط رو خودت کار کن هرچقدر قوی تر و بااراده تر و هدفمندتر باشی تو زندگیت و بدونی دقیق چی میخوای همونقدر میتونی رو همسرت تاثیر بگذاری. فقط اشتباه من رو نکن دعوا راه ننداز به اعصابت مسلط باش و سعی کن با زبون خوش و لحن مناسب موضوع رو توضیح بدی به همسرت. زمان می بره ولی کارسازه

به شدت به این موضوع اعتقاد دارم منم از شوهر گیر بدم میومد نصیبم شد نه این که خودم ادم راحتی باشم با بقیه ولی طوری تربیت شدم که بدونم چطور رفتار کنم ولی با رفتارهای شوهرم اعتماد به نفسم متزلزل شده بود به زور بعد سالها خودمو جمع کردم

ببین یه پروسه تدریجی هست ،سال به سال بهتر میشه تجربه زندگی مشترک نداره،باید خودت هم روش کار کنی و بدونه که این موضوع اذیتت میکنه،البته نه با دعوا و جنگ