۲ روز پیش ۱۲ از خواب بیدار شده همراه رفیقاش تا ۹ رفتن بیرون
۹ اومد خونه یه پسر عمه داره خیلی آدم پیله ایه
زنگ زد به شوهرمپیله شد ک بریم دوری بزنیم شوهرم گفت باش
بعد خواس بره نزاشتم شروع کرد التماس ک اگه نزاری برم بهممیگن اجازه ای از خودت نداری اجازت دست خانومته
گفتم باشه ولی زود بیا گفت باشه میریم یه کافه و میایم
ساعت ۲ کاشف به عمل اومد ک رفتن شیشه مشروب گرفتن رفتن ویلا عمش خوردن فردا ظهرش اومد خونه با دفعات قبل خیلی فرق میکرد گیج بود و نرمال نبود
فک کردم مواد زده ولی مطمعن شدم نزده ۳ نفر بودن یکیش بیمارستانی شده پسر عمش طوریش نشده اینم ۲ روزه نرمال نیس گیج میزنه
الان حالش عادی شده چکار کنم باهاش؟