درخواست دادم از شهر خودمون برم مرکز استان ولی الان پشیمونم
من مدر مادرم فوت شدن اینجان تنهام خوبه حداقل بچه داداشم شبا میاد پیشم یا میرم خونه خواهرم بعضی روزا
اونجا برم هیچکی رو ندارم
تنها تنها میشم
نمیدونم چرا به هر دری میزنم خدا منو از این بلاتکلیفی نجات نمیده دیگه خسته شدم
کاشکی منم سر زندگی خودم بودم
خدایا خواهش میکنم منو از این بلاتکلیفی در بیار
یا امام رضا
خدا صبرتون بده
ببخشید دلیل اینکه درخواست انتقالی دادین پس چی بود
چرا انتقالی داده بودی عزیزم
چن ترمت مونده
خب چرا قبلش فکر نکرده بودی
مجردی یا متاهل؟
تنهایی خیلی سخته. خصوصا وقتی بچه دار میشی واقعا نیاز داری آشناها نزدیکت باشن. گاهی میگم قدیما حکمتی داشته همه باهم یا نزدیک هم زندگی میکردن.
عزیزم اینا همه قسمته.شاید اتفاقات خیلی خوبی سرراهت قرار بگیره.روابطتو زیاد کن انشالله بهترینا برات اتفاق بیفته
