اگه دوتا دختر داشتین و شوهرتون پسر دوست بود

پسر واسش بیاری که بین دخترا و پسرت فرق بذاره؟؟

تو رو خدا بذار دخترات زندگیشونو بکنن

من یه دختر دارم یه پسر ، ولی اگه دوتاش هم دختر بود به سومی فکر نمی‌کردم . واقعا خارج از توانمه چه جسمی چه روحی 

عزیزم اینجوری نکن با خودت

افسردگی بعد زایمان میگیریاااا خدایی نکرده بیچاره میشی

بله انجام‌می دادم

زندگی مشترکه دیگه

ولی اونم باید برام جبران کنه

ملکی خونه ای ماشینی چیزی به نامم کنه

گفتم که خدا خودش بهم پسر داد به ای وی اف نرسیده 

منم یه دختر دارم دومی رو باردارم...انشالله همین به سلامت دنیا بیاد دیگه چیزی از خدا نمی‌خوام...شوهرم اصلا براش جنسیت مهم نیست...دروغ چرا چون خودم داداش ندارم دلم میخواست دخترم برادر داشته باشه ولی خدا اینجوری صلاح دیده...من به هیچ قیمتی حاضر نیستم انجام بدم ای وی اف...داد خدا شکر خدا...دختر نعمته نسل پیامبر اسلام از دخترش مونده...راضیم به رضای خدا...♥️

داره ولی نه خیییلی،ربطی به پسر دوست بودن نداره از اونجایی که بشر حریصه می خواد از هر دو جنس داشته باشه،خانمِ دوست شوهرم سه تا پسر ردیف کرد به هوای دختر،آخرم چهارمیش دختر شد وضع مالی خیلی خوبی هم ندارن،معمولی، بخور نمیر،

نه

مگه آدم قراره به هر چی میخواد برسه توی زندگی؟

همین دوتارو با عشق بزرگ میکردم 

تازه مشخصه پسردار بشید شوهرت قراره کلی فرق بزاره 

اینجوری دخترات هم آسیب میبینن

من بچه سومموباردارم هرسه تاشون دخترن 

میدونی چقدرعوارض داره داروهای آی وی اف؟

به خاطرپسرنکن اینکاراروباخودت

اصل تربیت درسته که وقتی بزرگ شدن به دردت بخورن 

دیگه مثل قدیم نیست که کارهامردونه وزنونه باشه 

من دختربزرگم الآن سولردوچرخه میشه خودش میره نون میگیره یاسوپری خریدداشته باشم میره انجام میده

خب الان چشمم به این تاپیک خورد و پرت شدم توی ۳..۴سال پیش .

توی اون سالها منم مث همسر شما بودم ،عاشق پسر و اصلا خوشبختیو توی داشتن پسر میدونستم  خصوصا بخاطر مال و اموال سنگینی ک همسرم داشت میگفتم ختما باید پسر داشته باشم..چ حسرت ها که واسه پسر نخوردم ...چ کارها که نکردم چ هزینه ها ک نکردم ،شوهرمو به خوردن چ چیزایی که مجبور نکردم ...چ ازمایش هایی که ندادمو خلاصه همسرمو سه بار آزمایشگاه برای اسپرماش فرستادم (ازمایشگاه تخصصی مراکز ناباروری)و همه چیز توی خفن ترین حالت بود....هرماه تخمک اوکی و سونو و کیت و رژیمو و گرم نگه داشتن خودمو اصلا نگم برات سنگ تموم گذاشتم واسه پسر دار شدنم(ivfنرفتم چون دیدگاهم این بود دلم میخواد خدا بهم نظر کنه ازمایشگاهی پسردار شدن برام جذاب نبود)خلاصه هرماه میگفتم ماه بعد اقدام کنیم ولی شوهرم اون بازه مشکلات کاریش خیلی زیاد بود و مینداخت عقب ...اخرش ی بار اصرار کردم من الان دوساله همش درحال رژیمو دارو تقویتی و اینا بیا اقدام کنیم ....و اون باصرار من اقدام کرد(همسر من اصصصصصصلا پسری نیست اصلناااااا،فقط بخاطر من همراهم میشد ک بعدنا من نگم چراااانیومدی)

خلاصه اقدام کردم و همون ماه اولم باردار شدم ...nt گقت دختر ...وااااای همونجا من سکته زدم ...انقدر گررررررریه گرررررریه ...ب زمین و زمان فحش میدادم ...ب خدا ب تمام نذرهایی ک کردم ....تو نمیدونی من شدم یه کافر تمام عیااااااااار.....چ روز هایی ب من گذشت چ گریه ها و غصه هایی نکردمو و نخوردم ...همسرم برام ۱۸۰میلیون اون سال داد طلا ...گوشیمو عوص کرد ...ب هردری زد تا من لحظه ای یادم بره ....اشک میریختم میگفتم من سر ۶ماه میرم ivfمن نمیخوام دختر ...نمیدونی چ روزهایی بود و چ حرفا که نزدمم.حتی براش خریدم نکردم بچمو ...

تااینکه دخترم ب دنیا اومد ...از لحظه ای ک دیدمش چهره نازشو اون مژه های قشنگشو و اون عسل بودنشو ...وای نمیدونی میمیرررررررم براش ...الان ۱۸ماهشه و من هرلحظه خدارو برای داشتنش شکر میکنم ...میمیررررررم رسما براش ...ی وقتا آنچنان محو نگاهش میشم که خودم باورم نمیشه این حس هایی ک نسبت بهش دارم ...اینم بگم اینا خاطرات از دختر دومم هست .

خداروشکر دوتا دختر سالمو خوشگل دارم ک تمام دنیامو براشون خرج میکنم تا کیفشو کنن.

من دوتا دختر داشتم تا دوسال پیش دغدغه ی منم حرف شما بود خانواده همسرم و خانوادش  اصرار به آی وی اف که صد در صدیه‌ولی دل خودم راضی نمی‌شد هم بابت عوارضش هم اینکه با خودم میگفتم خدا رو خوش نمیاد یه سری تو حسرت بچه هستن و هزینه شو ندارن بعد من خودم دوتا دسته گل دارم این هزینه رو حروم کنم بابت جنسیت دلخواهم 

 استخاره کردم خوب نیومد 

دیگه گفتم توکل میکنم به خدا زیر نظر پزشک باردار شدم ولی در کماااااال تعجب دوقلو شد !!!!یه دختر یه پسر 

اونجا بود که فهمیدم تقدیرمون دست خداست اگر نخواد با ای وی اف هم شدنی نیست چون صدی وجود نداده امکان خطا تو همه چیز هست  اگر بخواد بدون ای وی اف خودش میده 

من تو ذهنم قبل بارداری همه جونشو پیش بینی کرده بودم اما خدا برام طوری رقم زد که حتی تو خواب هم احتمالش رو نمی‌دادم خدا رو هزاااراااااااااان بار شکر میکنم‌ که بچه هام سالمن الان که پسر هم دارم میبینم که هیچ فرقی بینشون برام وجود نداره و چقدر الکی خودمو اذیت کردم 

اگر خودت به فرزند سوم تمایل داری یکی بیار اگر به حرف مردم میخوای اقدام کنی از من رکب خورده بشنو که هیییچ کس و هیییچ حرفی ارزش اینو نداره که شما رو به کاری وادار کنه که دلت نمیخواد بعداز زایمان با خودم میگفتم کجا رفتن اون آدمایی که تو گوشم میخوندن بیار دیر میشه یه پسر بیار ....؟اون موقع براشون انقدر مهم بود الان سراغی ازمون‌میگیرن حاضرن یک شب جای من مسئولیتشونو قبول کنن یه شب بی‌خوابی بکشن ؟!

حاظرن کمکی بهم بدن ؟چرا من خام حرفاشون شدم چرا من حاضر شدم به حرف دیگران زیر بار همچین مسئولیتی برم !!

خدا رو شکر میکنم بابت نعمتایی که بهم داده ولی فرزند آوری مسئولیت بزرگی هست 

اگر زمان به عقب برمی‌گشت محال بودم‌ به فکر فرزند سوم میبودم چه برسه به آی وی اف و .......

اصلا ارزش نداره به خاطر دل دیگران حتی همسرت خودت رو تو دردسر بندازی ببین خودت چی دلت میخواد اگر اصلا تمایلی به فرزند سوم نداری اقدام نکن به هیچ وجه

اتفاقا همه جا چنین باوری هست اره تلخه خیلی هم تلخه ولی حقیقته با اینک من عاشق هردوجنس هستم و لازمه هرخونه ای دوجنس رو داشته باشه

هر خونه ای لازم نیست دو جنس رو داشته باشه 

این صرفا علاقه شخص هست نه الزام و اجبار 

و همه انسان ها اینطور نیستن 

فرهنگ مردم فرق داره