یه وقتی که خیییییلی ناراحت بودم... گفت هرررر جور که باشی من میخوامت
🌹 "رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذرِّیَّه طیِّبه انَّکَ سمیع الدعاء" 🌹 من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد😍😍خدایا شکرت برای این معجزه،،هزاااااار بار شکرت،، بعد از نه سال و پنج ماه انتظار و تلاش ۹۹/۸/۲۴ ازمایش بارداری م مثبت شد،،،۹۹/۹/۱۵رفتم سونوگرافی و به لطف خدا قلب میوه ی دلم تشکیل شده بود،،۹۹/۱۰/۱۷ هم صدای قلبشو شنیدم و با چشمای لبریز از اشک شوق از خدا خواستم که همه ی اونایی که منتظرن این لحظه رو بچشن و این اشک شوقو بریزن،،اینارو نوشتم تا اونایی که عین خودم منتظرن،،امضامو بخونن و امیدوار بشن به ادامه ی مسیر،،به مسیری ک سخته ولی وقتی صدای قلب بچتو میشنوی تمام اون سختیا رنگ میبازن،،،محتاج دعاتون هستم و دعاگوی همه منتظرا،،خدایا بازم شکرت به عدد تپش های قلبم شکرررررررر،،رب هب لنا من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء،،اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تا حالا شده حس کنی خدا داره پا به پات اشک می ریزه؟اون موقعی که حاجتی داری و به صلاحت نیست و بی تابی می کنی میگی خدایا آخه چرا؟خدا برای غصه خوردنت برای عجول بودنت برای بی تابیت پا به پات اشک می ریزه . من این لحظه رو حس کردم 💛🧡❤
آقایون درخواست دوستی ندین میترکونم کاربریتونو🍃متاهل و متعهد به همسر💍عاشق کتاب همسر زندگی و روانشناسی 🍃دانشجوی روانشناسی 🍃اطلاعات شخصی درباره زندگی شخصیم نمیدم 🍃آقایون ریپلای نکنن🍃ازسال98خواننده خاموش بودم 🍃درخواست دوستی هیچ کسی پذیرفته نمیشود لطفا به اعتماد ها خیانت نکنید💛
بیمار بودم، بهم گفت میمونه ( جزئیاتش رو باز نمیکنم😁 )
و موند و من درمان شدم و هنوز کنار همیم❤️
لْیلْی هستم🤍 یک فمنیست، معمار، مادر و همسر، مبارز با انسانهای متعصب، وگن، حامی حیوانات و مادر دوتا هاپو. مهاجر هستم و دور از وطن، اگر سوالی درباره مهاجرت داری خوشحال میشم که با تجربه و دانستههام کمکت کنم❤️قبل از اینکه مادر باشم، یک زنم.☺️ من با دوستپسر خودم ازدواج کردم که با دوست پسر یکی دیگه ازدواج نکنم، حقالناسه بلاخره... درباره سرطان پاسخگو سوالتتون با توجه به تجربه شخصیم هستم.مردهایی که آدم حسابی اند،از برابری نمیترسند
[سوگند به نون و آنچه که مینویسند] قلم، •{ ۱ }• دنبال دختری میگردم با موهای فر و بلند مشکی و چشم و ابرو ی مشکی ، که به دمپایی میگفت تَنپایی ، به تبلت میگفت تَپِل ، به صدای در زدن میگفت در در ، به نیوشا میگفت نوییشا ، به اسم باران که سال ۹۶_۹۷ طرفای ۴_۵_۶ غروب میرفتیم حیاط و باهم بازی میکردیم. |به ایده ی یکی از کاربرا|