مروزه با پیشرفت تکنولوژی تفریحات کودکان نسبت به تفریحات کودکان چند دهه قبل تغییرات بسیار زیادی داشته . اکثیر کودکان به جای بازی با دوستانشان مشغول بازی های کامپیوتری و دیدن برنامه کودک و انیمیشن ها هستند. پدر و مادر ها نیز بخاطر مشغله ی کاری ترجیح می دهند که کودکشان مشغول دیدن کارتون باشد تا اینکه مزاحم کار آنها شود. اما این برنامه ها بر روی افکار
کودک چه تاثیری می گذارد؟
«كودك سه ساله من بيشتر از آنكه وقت خود را به بازي اختصاص دهد نسبت به تماشاي برنامههاي كارتوني تلويزيون علاقه پيدا كرده است. البته از اينكه او ساعتها جلوي تلويزيون آرام و ساكت مينشيند، روي برنامهها تمركز ميكند و گاه جملات يا لغات آن را در زندگي كودكانهاش بهكار ميگيرد بسيار خوشحالم اما او بطور وسواسگونهاي نسبت به تماشاي برنامههاي تلويزيوني اصرار دارد. او پس از تماشاي كارتونهاي برنامه كودك علاقه شديدي به تماشاي پيامهاي بازرگاني پيدا كرده است. البته ما سيديهاي كارتوني براي او تهيه كردهايم و به نظر ميرسد او از آنها درسهاي زيادي ميگيرد اما تماشاي كارتون يك عادت هميشگي براي او شده بطوري كه شبها دير ميخوابد و صبح با بهانهگيري از خواب بيدار ميشود.»
نه تنها كودكان سه ساله بلكه كودكان بزرگتر هم اگر در معرض تماشاي زياد تلويزيون قرار گيرند ممكن است دچار مشكل شوند. عدهاي از والدين تصور ميكنند اگر كودكشان مشغول تماشاي تلويزيون شود بسيار باهوش شده و همين آرامش نسبي به او كمك ميكند تا وضعيت رواني مطلوبي براي زندگي آيندهاش پيدا كند اما متخصصان روانشناسي و جامعهشناسي نظرات ديگري در اينباره دارند.
دكتر شمسالدين كهاني روانشناس و استاد دانشگاه در مورد ارتباط يكسويه تلويزيون با كودكان ميگويد: «كارتون به عنوان يك هنر توانسته چه از نظر شكل ظاهري و چه ارتباطي با كودك ارتباط برقرار كند. البته اين ارتباط يكسويه است و اين مسئله سبب شده تلويزيون كودك را به عنوان گيرنده منفعل پيام درآورد. خصوصاً كارتونهاي تلويزيوني كه بيشترين تأثير را در كودك دارند و او بيشترين آموزهها را از كارتونهاي تلويزيوني دارد. آنچه مهم است اين است كه سازندگان فيلمها و كارتونهاي تلويزيوني چه اهدافي را دنبال ميكنند و كودك چه موضوعاتي را از اين كارتونها آموزش ميبيند. زيرا كودكان در سن شكلگيري شخصيت قرار دارند و ذهنشان بيشتر از بزرگسالان در حال شكلگيري با موضوعات پيرامون است. بنابراين اين خانوادهها و رسانهها و تلويزيون هستند كه بايد اهداف تربيتي كودكان را در نظر بگيرند. بخصوص وقتي كه كودك مشغول تماشاي تلويزيون شده و اهداف اصلي و حاشيهاي آن را بيش از پيش برداشت ميكند، رابطه برقرار كردن، كمك كردن، مشاركت گروهي در انجام كارها، تقسيم وظايف و ايفاي نقش از جمله موارد آموزشي است كه كودكان ياد ميگيرند لذا اگر برنامههاي تلويزيوني ويژه كودكان جذابيت داشته باشد ولي كودك از هيجانات محتواي آنها چيزي به دست نياورد و حتي تأثير منفي از آنها بگيرد مسلماً كودك رشد ذهني مناسبي را از تماشاي اين كارتونها دريافت نميكند.