2777
2789
عنوان

مرد سالاری حال بهم زن در سریال ستایش

| مشاهده متن کامل بحث + 685 بازدید | 63 پست

اسی تو چی نوشتی بقیه چه واکنشی نشون دادن😂

این مسائل اصلا تو مخ نود درصد مردم جا نمیشه

بعدی منم، بعدی تویی و هیچکس براش اهمیت نخواهد داشت🤫🙂.     درخواست دوستی قبول نمیشه.        وقتی یه مرد سیاست به کار میبره میگن "باهوشه"،همون سیاست رو یه زن به کار ببره میگن "حیله گره"...                          وقتی یه مرد سر و صدا راه میندازه میگن"مرده دیگه" ولی یه زن  همون کار رو بکنه میگن "سلیطست"...      وقتی یه مرد رابطه برقرار میکنه میگن "زرنگه" ولیاگه یه زن رابطه داشته باشه میگن"هرزست"...                                                              
بیشتر ببینید
حالا اسی میگه طاهرم مرد سالار بوده😂

طاهر کلا زن سالار بود

همچین به پدرزنش آقاجون آقاجون میگه که تاحالا یه بار به حشمت اونطوری نگفته

دقیقا قضیه ی همون مردی که ازش می پرسن کجایی هستی میگ‌نمیدونم

میگن ینی چی

میگ هنو زن نگرفتم که بدونم کجایی ام

امیدوارم روزی برسه که هیچکی هیچ غمی نداشته باشه🥺🙏🏻

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

پرتش میکرد بیرون و بچه ها رو ازش میگرفت بعد مرگ شوهرش


کی ستایشو؟

نه از نظر مرد حشمت هر چقدر بد و منفی باشه بیغیرت نیست ی اتاق به ستایش میداد که با بچه هاش زندگی کنه چون دیگه ستایش سرپناهی نداشت نه خونه ای نه پدری نه شوهری

همونطور که انیس(قاتل پسرش رو)پیش خودش نگه داشت و از گل کمتر بهش نگفت ستایش رو هم بیرون نمیکرد

فقط ستایش نباید دیگه به این گستاخ بازی های ادامه می‌داد یکم بله چشم میگفت حشمت رو رام میکرد و رگ خوابشو میگرفت دستش،حشمتم که گدای بله و چشم بود زودی رام میشد

حشمت فردوس و که قبول دارم  خیلی مرد سالاره 

ولی دیدگاهتون خیلی افراطیه وخشن

طاهر کجا مرد سالار بود

نقش یه عاشق حمایتگر فداکار و تو این فیلم داشت 

اگه بخوایم کلا حس حمایتگری و از مردا بگیریم دیگه با پرنسس چه فرقی دارن؟!

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید
کی ستایشو؟نه از نظر مرد حشمت هر چقدر بد و منفی باشه بیغیرت نیست ی اتاق به ستایش میداد که با بچه هاش ...

همه چی رم می ریخت پای محمد

اونوقت دخترای انیسم لنگه ی مامانشون میشدن نقشه ی کشتن محمد ومی کشیدن

امیدوارم روزی برسه که هیچکی هیچ غمی نداشته باشه🥺🙏🏻
همه چی رم می ریخت پای محمداونوقت دخترای انیسم لنگه ی مامانشون میشدن نقشه ی کشتن محمد ومی کشیدن

نه اگه ستایش میومد تو اون خونه اونقدر دل رحمه که تربیت بچه های صابرم زیر دستش میگرفت و دخترای صابرو مثل دختر خودش نازگل بزرگ میکرد

میگم کاش اون موقع انیس و ستایش و حتی صابرم نی نی سایت داشتن اینجا راهنماییشون میکردیم😔😂مثلا به صاب ...

واایی فرض کن انیس تاپیک میزد جاریم پسر زاییده😂😂

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید
حشمت فردوس و که قبول دارم  خیلی مرد سالاره  ولی دیدگاهتون خیلی افراطیه وخشن طاهر کجا مرد ...

انتظار دارن طاهر بدبخت روزی ی مرتبه کف پای ستایشو ماچ میکرد شبا که از کار میومد غذا می‌پخت و خونه جارو میکرد و لباسارو می‌شست تا دل اینا آروم بگیره😂

پرنسس# طاهر

اون وقت همگی می‌خوردنش تاپیکشم تعطیل میشد😂😂

پس خوب شد نیومد

آتش حسادتش. بیشتر میشد بجای اینکه به مرگ طاهر بسنده کنه ستایش و بچه هاشم می کشت😂🤦‍♀️ 

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید
انتظار دارن طاهر بدبخت روزی ی مرتبه کف پای ستایشو ماچ میکرد شبا که از کار میومد غذا می‌پخت و خونه جا ...

نه بابا میگن طاهر اصلا نباید به ستایش می گفت غمت نباشه من کار پیدا می کنم خرج تو میدم

بلکه باید به ستایش می گفت برو سرکار تا برابری ایجاد بشه😂

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید
نه بابا میگن طاهر اصلا نباید به ستایش می گفت غمت نباشه من کار پیدا می کنم خرج تو میدمبلکه باید به ست ...

😂😂والا ستایش که همون دانشگاهشم به زور داشت ادامه می‌داد از بس در حال عوق زدن و بیس چاری تو زایشگاه بود چه برسه کار بیرون😂😂

ولی شایدم ی تلنگری بهش وارد می‌شد 🤔😂 نمیدونم والا😂

البته ممکن بود کاربرا انقد نفرینش کنن تا قبل هر اقدامی فلج بشه😂🤦‍♀️🫥

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز