همسرم مدام میکوبه توسرم. پدرومادرم میخوان یه مسافرت برن بدون اینکه ب منم تعارف کنن رفتن بلیط گرفتن برای همسر برادرم.. تو فامیل منو کوبیدن زمین منم یدونه دختروشونم کنار از زن داداشم براشون زحمت نکشیدم بگذریم. بعدا خودشونم پشیمون شدن کلی معذرت خواستن حالا من کاری ندارم بهشون گفتم بسلامتی برن و بیان کلی بهشون خوش بگذره ولی همسرم داره میکوبه توسرم تورو آدم حساب نکردن خاک بر سرت
مسافرت خارج از کشور.. داخلی نیست
من بودم طلاق می‌گرفتم
خوشبحال زن داداشت چه بخت و اقبالی
عجب حرصم گرفت از مامانتتتتتتتتتتتتت
به همسرت چه ارتباطی داره...مگه هر جا میرن باید شمارو هم ببرن...اگه شرایطشو دارید خودتون برید....
من جای تو بودم به همسرم میگفتم دوست داشتن با هم برن ... خوبی های دیگه ای که در حقتون کردن رو بهش یادآوری کن....
چه حس بدی
واقعا شوهرت وقتی میبینه خودت ناراحت شدی حق نداره زخم زبون بزنه دلتو بشکنه
نباید میذاشتی همسرت بفهمه مثلا میگفتی به من گفتن خودم نخواستم برم
الانم یبار جلوش وایسا بگو هر حرفی داره بره به خودشون بگه اگه منو ادم حساب نکردن به خودشون بگو
چی بگم منم میبردن باهزینه خودم میرفتم یک ریال قبول نمیکردم کلا اخلاقمه.. واصلا شرایشو نداشتم ب این مسافرت برم ولی توی جمع اصلا ب من تعارفم نکردن مستقیم یهو گفتن با عروسم بریم مسافرت داخلی نیست خارجیه..
مامان بابات استدلالشون چی بود از اینکه به تو نگفتن؟
خوبیای دیگه مادر پدرتو بهش یاد اوری کن
بعد هم بشین با پدر و مادرت صحبت کن عزیزم
همه چیو با خوش زبونی سعی کن حل کنی
نگفتن چرا به تو نگفتن؟
خونه زنداداشت اینا با مامانت تو یه ساختمونه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز