2777
2789
سلام من 8 سال هست که ازدواج کردم و یک دختر 6 ماهه دارم شوهرم پسر خوبى هست ولى بسیار تحت تاثیر پدر و مادرش هست به طورى که وقتى که اونها از ایران به اینجا میان شوهر من یک آدم دیگه میشه خانواده من از نظر فرهنگى و تحصیلى خیلى بالاتر از خانواده شوهرم هستن ولى این براى اینها مهم نیست چون به تنها چیزى که فکر میکنن پول هست و خب از نظر مادى خیلى خوب هستن مساله این هست که من که به این 8 سال نگاه میکنم میبینم بخاطر اینکه دیدن من آدم بهترى هستم چقدر خواستن من رو عقب نگاه دارن و از رفتارهام ایراد بگیرن جورى که من هر حرفى که میزنم باید مواظب باشم که کسى ناراحت نشه همسرم البته هیچ وقت جلوى ادامه تحصیل من رو نگرفته ولو اینکه من در حال گرفتن فوق لیسانس هستم و اون هنوز لیسانسش رو هم نگرفته همه اینها رو گفتم چون میخوام بهم کمک کنید تا شوهرم رو بالا بکشم بهش بفهمونم که اگر به نظرش چیزى اشتباه هست به خاطر پدر و مادرش نیازى نیست بگه درسته یا اینکه ادم یکبار جوان هست و نیازى نیست که ادم بخاطر جلب نظر پدر مادرش مثل 60 ساله ها زنده گى کنه متاسفانه من فکر میکنم که من بیشتر دارم شبیه اونها میشم تا شوهرم شبیه من من دارم بد دهن و عصبى میشم و واقعا از زندگیم لذتى نمیبرم میخوام به من کمک کنید که چه جورى شوهرم رو بالا بکشم
باید رویاهای یه آدم عوض بشه تا آدم بفهمه که نیاز به تغییر داره. اگر توی فکر شوهرت دنیایی باشه که تو نفهمی و اون دنیای توی فکر تو رو نفهمه ، نمی تونی بهش نزدیک بشی و در مسیر تغییر موفق بشی..... بالا کشیدن یعنی تغییر به سمتی که شما فکر می کنی زندگی بهتر اون طرفیه..... باید شوهرت هم توی ذهنش همون دنیای بهتر رو داشته باشه.... این یعنی اینکه باید براش تصویر سازی کنی.... تجسم آینده ای که می خوای ... در کنار هم . هر دو تا.... این جوری می شه توی رشد وتعالی هم قدم شد...وقتی مقصد یکی نباشه ، همراهی بی معنیه.
من در این تاریکی پی یک بره روشن هستم که بیاید علف تنهایی ام را بچرد.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

صوفى و مامان نخودى عزیز همسر من میدونه که راهى که من میخوام بهتره ولى اون فکر میکنه که اگر کارى بر خلاف سلقیه مادر و پدرش انجام بده یعنى گناه کبیره کرده انگار که ناراحت شدن اونها از همه چیز براش ترسناک تر هست من میدونم که ادم همیشه باید هواى پدر و مادرش رو داشته باشه من خودم عاشق خانواده ام هستم امما بلاخره یک تفاوتهایى بین دو نسل باید باشه من خودم خیلى وقتها به پدر و مادرم میگم که اشتباه میکنید و اگر حرفم منطقى باشه اونها قبول میکنن اما مامان و باباى همسرم انگا همیشه منتظر هستند که ناراحت بشن من میخوام که شوهرم این رو متوجه بشه که فرا رفتن از محدودیتهاى پدر و مادرش گاهى براى رشد و زندگى بهتر لازم
کیمیا جون اول از همه اینکه پدرو مادر همسرتو یه کاری کن کمتر بیان پیشتون یا حداقل کمتر بمونن. دوم اینکه با آدمهای هم رده خودت معاشرت کن که متوجه بشه هرچی بالاتر بره دور و برشو آدم حسابی بیشتر می گیره. سوم اینکه تحت هیچ شرایطی از پدر و مادرش جلوی اون ایراد نگیر. چون هرچی که باشن پدرو مادرشن و دوستشون داره و اگه ببینه تو ایراد می گیری برضد تو جبهه می گیره. همسر منم خیلی خاطر مامان باباشو می خواد. اولا هرچی من می گفتم حرف اون مثل وحی منزل بود .. اما بعدا ذره ذره با دلیل و شاهد بهش ثابت کردم که اونا همیشه هم راست نمی گن اما بعنوان پدر و مادر احترامشونو من نگه داشتم. خلاصه عزیزم کارتو با سیاست پیش ببر نه داد و هوار و بدکوئی علیعه اونا. که کارساز نیست. سعی کن بهش بفهمونی هرچی بالاتر بره بچه اش در آسنده چقدر بهش افتخار خواهد کرد
کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند . آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند
به قول دکتر میثاق اگر کسی ارزش خودش رو نمیدونه دو بار بهش بگی باید بفهمه .اگر نه حقشه هر چی سرش میاد.مثلا شوهر منم همینطور بود و بعد از چند جلسه الان فهمیده به قول دکتر میثاق باید اون رابطه با حد مشخص رو داشته باشه .حتی دکتر میثاق بهم گفت اگه یکی از اعضای خونواده اش که لطف این (یعنی شوهرم رو ) وظیفه اش میدونن اگه یه بار دیگه شوهرت برای همچین آدمی کرد حقشه هر چی سرش بیاد و هر کسی هر رفتاری باهاش بگنه و تو هم خوردش کن .جلو خودش گفت ولی از اون روز به بعد یاد گرفت با هر کسی مثل خودش باشه
**** سکوت، گاهی بهترین تحقــــیر است...! ****
رزا جون با سیاست موافقم اما نمیتونم کارى کنم که کمتر بیان چون در حقیقت این شوهر من هستش که تویه برف و بارون و طوفان هم باید هر شب بره و بیبینتشون

عشق سبز عزیز متاسفانه وقتى که آدم ازدواج میکنه زندگیش به زندگى طرف مقبله گره مى خوره و اگر(حالا در مورد شوهر خودم) اونطرف مقابل نخواد سطح زندگیش رو بالا تر ببره توى زندگى آدم هم تاثیر میزاره ولو اینکه خود آدم تمام سعیشو بکنه اما مثل همه چیز باید دو طرفه باشه در ضمن من پستهاى قبلت رو دیروز خوندم و بهت آفرین میگم که مشاوره گرفتى
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792