الآن یک تاپیکی دیدم نوشته بود عروسشون از وقتی آرایشگر شده کارهای خونه را انجام نمیده ولی خیلی به خودش می رسه
یکهو یاد دوستم افتاد
ما به خاطر بچه هامون با هم آشنا شدیم.
بعد از یک مدت دوستم رفت دوره ی آرایشگری ثبت نام کرد.
کم کم متوجه شدم کارهای خونه را میده دخترش انجام بده .
دیگه زیاد نمی دیدمش چون شوهرش بچه ها را می برد و می آورد.در واقع به جای خودش هر روز شوهرش را می دیدم .
یک روز زنگ زدم برای کارگر منزل ازش سوال پرسیدم ، دوستم گفت ماهی یک روز کارگر داره .یک کارگر بهم معرفی کرد کارگره که یک پسر بود اومد .
کار کردنش کلا حالم را به هم زد . و تمام مدت هم داشت با موبایل حرف می زد .
هر چی من و شوهرم می گفتیم گوشی را بزار محل نمی داد.
هیچ اهمیتی هم به وسایلم نمی داد.
حالا خوبه کار من دور ریختن یک سری وسایل اضافه و .... بود . یعنی اصلا کار نظافت نبود ولی باز هم اصلا از کار کردنش خوشم نیومد .
یک وقت با من کاری داشت دیگه بهم زنگ نمی زد . به دخترش می گفت تا به دختر من بگه که دخترم به من بگه
گفتم عزیزم من خودم گوشی دارم . من دلم نمی خواد تمام مسائلم را دخترم بدونه و از این کار خوشم نمیاد .
بعد ازم دلخور شد.