دقیقا
منم مامانم با یه سختی منو می فرستاد کلاس کنکور
چقدر امید و آرزو داشت برام
تو خونه بابام دست به سیاه و سفید نمی زدم،می گفت تو فقط درس بخون
فکر می کرد من تو اتاق دارم درس می خونم،ولی من داشتم پیامک بازی می کردم
الان ۱۵ سال گذشته،کارشناسیم رو گرفتم،ازدواج کردم ،بچه دارم،ولی هنوز دلم واسه مامانم می سوزه که چقدر واسم زحمت کشید ولی من قدر زحمتشو ندونست
اون می خواست من رتبه خیلی خوبی بیارم،ولی من قدر خودمو ندونستم