قبلا تو یه تاپیک دیگه کفته بودم اینو
روز مرد و پدر بود رفتیم دیدن پدرشوهرم. منم تک عروسم فعلا
مادرشوهرم براش کیک گرفته بود و بچه هاشم دوروبرش یه جشن کوچولو گرفته بودن
نوبت کادوها رسید ... پدرشوهرم چندبار بلند میگفت شبیه داماد شدم و هی عکس مینداخت
مادرشوهرم موقع کادو دادن گفت اینم از طرف عروست (خودشو میگفت چون پدرشوهرم اصرار داشت شبیه داماد شده )
بعد نمیدونم چرا منه خنگ فکر کردم منو میگه ... هی بلند بلند داد میزدم تو رو خدا شرمنده نکن من خودم کادو ناقابل اوردم ... حالا مگه ول کن بودم هی بلند بلند تکرار میکردم و مثلا عروس باادبی بودم و هی همین جمله رو میگفتم
آخرش شوهرم اشاره کرد که صدامو ببُرم ... 😅😅😅😅
حالا هر سال یادم میفته ... امروزم روز پدره ... عصر قسمت باشه میریم دیدنش تا باز اون خاطره برام تکرار بشه ... هیچکس فراموش نکرده 😭😭😭😭😭😭😭😭