چشم در چشمت شدم شیدا شدم
بوسه بر لبهای زیبایت زدم .رسواشدم
در رسای چشم زیبایت غزلها گفته ام
با شراب چشم تو .خمار بی پروا شدم
مظهر زیباییولطف خداوندی چو گل
با شمیم عطر تو.من شاعر گلها شدم
من سرا پاشعر و تو مبنای اشعار منی
مطلعشعرمشدی من باتو همآوا شدم
آن رفیق نازنینم آن خدای خوب من
مهرتوافکندهدرجان. درتومن معناشدم
بیتوپرپرگشته ام.چونمرغکبیآشیان
درپس شعر و غزل آواره ی رویا شدم