ببین
صبح چشمتو باز میکنی صبحانه اماده میکنی میخورید جمع میکنی میشوری میسابی ،تخت و حال رو مرتب میکنی
فکر میکنی ناهار چی بپزی ،خب ناهار پختی ریخت پاش تهیه ناهار رو جمع کردی
حالا ناهار اماده بشه بخوردید جمع کنی بشوری بسابی
فکر شام / شام بزاری/اماده شه بخوردید /بشوری بسابی /
حالا شاغلم باشی که هیچی قشنگ میری تو تنگا
شوهر عنق و غر غرو ام که داشته باشی که قشنگگگگگ تر میزنه تو حالت