بگو تو اگه من و بچت برات مهم بودیم کثافت کاری نمیکردی
غلط اضافی کردی تاوان هم داره
هررر جور شده چت هارو برگردون داشته باش تو چندجا ذخیره کن به هیچ عنوان از مهریه کوتاه نیا اگه گفت واسه پول میخوای بگو اگه واسه پول میخواستم الان اینجا نبودیم بعدم مگه تو میخوای جدا شی که ترس داری؟
اصلا وا نده
بزار یه آدم بدبخت ترسو بشه
انقدددددد وابسته و ترسو نباااااااااش
بابای بچت بهت خیانت کرده متوجهی؟
دوسش داری میدونم چه حسی داری نمیخوای جدا شی ؟شاید از نظر خیلیا حماقت باشه ولی من خودم عشقو تا مغز استخون چشیدم شاید جای تو باشم منم نرم ولی انقد وا نده
اون خیانت کرده تو خودتو سرزنش میکنی؟بابا خشتک اونو باید جر بدی
عزیزم از ترس مهریه ته که میترسه ازت اگه مهریه تو ببخشی حق طلاقم بگیری خودش کاری میکنه جوری عذابت میده راحت از زندگیش بزاری بری اینجوری هم خودت رفتی هم مهریه م نداده.آدمی که دوست داشته باشه خیانت نمیکنه واسه نگه داشتنت هرکاری میکنه نه اینکه راهو برات باز بکنه مواظب باش
اولا اجازه بده چند روز بگذره که عاقلانه تر بتونی تصمیم بگیری الان تحت تاثیر احساسات و شوک این اتفاقاتی
بعد هم بدون مشورت یه وکیل خوب هیچ کاری نکن
همونطور که دوستان گفتن حق طلاق و حضانت رو اگر هم بده میتونه سلب کنه
اگر به این نتیجه رسیدی که میخوای حتما طلاق بگیری و این زندگی رو به هیچ قیمتی نمیخوای و طلاق توافقی خواستی بگیری مهریه رو میتونی ببخشی که البته اصلا توصیه نمیکنم ولی اینکه طرف خیانتش مشخص بشه و بخواد احساس گناه الکی به شما بده مهریه رو هم ببخشی یا حتی قسمتیش رو ببخشی و دو تا حقی بگیری که قابل سلبه و باهاش زندگی هم بکنی دیگه اصلا توجیهی نداره
ببین خشتک زنه رو جر دادم زنگش زدم به گوه خوردن افتاده بود که اشتباه کرده تهدیدشم کردم گوه زیادی بخواد بخوره سرکار آبرو واسش نمیزارم و به شوهرشم میگم قبلشم از طریق یه پیج فیک به اینستای شوهرش پیام دادم و گفتم حواست به زنت باشه داره خیانت میکنه و شوهرمم از همه اش باخبر شد، الان ۲۰ روز که از اون ماجرا گذشته و من همچنان اون ماجرا رو همش یادمه چون اون کثافت توی محل کار شوهرمه و هر لحظه باهاش چشم تو چشمه و این ممو واقعا اذیت میکنه این که دارم میگم موندم پای زندگیم بدون تموم این سختی هارم دارم تحمل میکنم دارم واسه زندگیم و بچم میجنگم فقط اینو میدونم که یه فرصت دوباره بهش دادم و اگر ازاین فرصت سو استفاده کنه براش دیگه هیچ راهی نمیزارم
خودم میدونم از ترس مهریه اس که تا الان مونده ولی میگه ببخش تا بفهمی من واسه مهریه پای تو نموندم و از این چرت و پرتا میگه من تورو واسه خودت میخوام میخواد خرم کنه.... فعلا دیگه گفتم حرفشو نزنه نمیدونم چش شده اصن اون زنه کثافت متاهل ایشالا زندگیش آتیش بگیره که بعد از ۷ سال زندگی منو بدبخت کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز