فعلا منتظر واکنش اونم
خانوادمم خیلی نرمال نیستن اول دفاع پایان نامم تموم شه بعد استرس خانوادم رو به جون میخرم
اول باید به داداش بزرگم بگم
کلی با اون بحث کنم
بعد خواهرم بفهمه
بعدداداش کوچیکم
بعد اینکه چهار تایی کلی بحث کردیم
داداشم بره به مامانم بگه جنگ و دعوا شروع شه اخر سر بابام بفهمه
بعد دیگه باید هممون باهم تا چندین ماه بحث کنیم و من تا سالها و تا اخر عمرم حرف بفهمم
واقعا الات زمان بیان کردن نیست 😐😑
اااا اشتباه از اون بوده پس راه دوره که دوره صحبت یه عمر زندگی
حوصله نداشته زندگیش بسازه عجیبه
ولی بهتر شد
غصه بعداً رو نمی‌خوری خانوادت هم یادشون نیره حواست باشه آشتی کردی اگر شرایطت قبول کرد حتما پشت قباله ازدواج امضا کنه و قبل عقد ببر محضر اسناد رسمی بصورت رسمی سندی امضا کنه بعد اون سند ببرید سر عقد عاقد بنویسه
چون تو ایران اکثرا قاضی ها پشت قباله شرایط در صورت محضری سندی قبول دارن
اره چون خانواده من سنتی بودن راهمون هم دور بود گفت تو که دای فارغ‌التحصیل میشی
میتونی راحت تر با محرمیت بیای چند روز چند روز محل تحصیل من بمونی
اینجوری دوست بمونیم یا بدون محرمیت شرایط برای تو ،تو خانوادت سخت میشه
برا همین صیغه خوندیم
محرم هم شدی اصلا نرو پیشش بمون این محرمیت ها برای آشنایی نه موندن خونه طرف و زندگی باهاش بگو تو بیا خانوادم نمی‌زارن
از کجا معلوم بعد محرمیت عقد رسمی کرد شاید اون به هم زد
منطورمو میفهمی که فکر نکنم پسری بتونه جلو خودش بکیره
تا حالا بدون محرمیت چندین بار باهاش تنها بودم
اصلا دستش هم بهم نخورده رفته اتاق جدا خوابیده
خیلی رعایت میکنه تو این موارد
میشینه تا صبح درس میخونه
تا حالا بدون محرمیت فقط یکی دوبار دست همو گرفتیم برا عکس گرفت دست انداخته دور گردنم
ارتباط نزدیکی باهم نداشتیم
شرایطش جوری نیست که بتونه بیاد
فاصله هم خیلی زیاده
