یه روز حافظ میاد میگه:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب میاد میگه:
هر آنکس چیز میبخشد زجان خویش میبخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
استاد شهریار میاد میگه:
هرآنکس چیز میبخشد به سان مرد میبخشد
نه چون صائب که میبخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور میبخشد
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و معنا را
قشنگ بود...