داداشم با یه زن طلاق گرفته و دوبچه سن بالا دوست بود و انگار پنهانی عقدش کرده چون خیلی وقته باهم زندگی می کنن
مامانم خیلی سعی کرد رابطشون رو بهم بزنه نتونست
الان به داداشم زنگ زد گفت میخوام بیام خونه ت ولی داداشم نزاشت گفت نیا
البته مامانم ادم خوبی نیست از این سلیته های وحشیه با همه جنگ دعوا داره یبارم داداشم بهش گفت اگر زنه رو دیدی گیساش درمیاری البته ازشم بعید نیست مامانم روانیه و بی ابرو
ولی خب تعجب کردم داداشم اصلا محلش نداد و نزاشت بره خونه اش