۴ هفتس با بابام قهرم از تو اتاقم بیرون نیومدم فقط برا سرویس و حمام غذا هم مامانم میاره تو اتاقم
خسته شدم از این وضعیت سه هفتس حتی چشم تو چشم هم نشدم باهاش
ی روز قبل شب یلدا بحثمون شد سر چیز الکی چون ۵۰۰ هزار تومن پول خواستم همه چی بارم کرد گفت کاش سقط شده بودی
خسته ام از این وضعیت دلم میخواد زندگی عادیمو بکنم ولی نمیتونم اشتی کنم از طرفی از این وضع هم خسته ام..
چیکار کنم😭
من از فرودین پ فکر کنم زیاد زیادش در حد ۲۰ تا ۳۰ جمله با پدرم حرف زدم انگار وجود نداره اونم برای اینکه بپرسم داروهاش رو داره یا نه همین
وای من تو مجردیم یه بار با بابام دعوام شد و دو هفته باهاش قهر بودم بعدش به مامانم گفتم آشتیمون بده
الان ۱۲ ساله که بابام فوت شده و من همیشه به خاطر اون دو هفته عذاب وجدان دارم.
چند بار سر قبرش گریه کردم و خواستم که حلالم کنه.
بابای من تا ی زمانی خیلی خوب بود خیلی بعدش یهو اتفاقی افتاد ک کلا با ما چپ شد و یعد مدتی سکته کرد. من و خواهرم شدیم بارکش خانواده بعد همون پدر ک ما خدمتش رو کردیم ب من و خواهرم میگفت الهی بدتر از من شید. سر ی موضوع کوچک الان خواهرم نزدیک ی سال زیر خاکه منم کلا خونه نشبنم اوایل‌بهش میگفتم دعات گرفت خوشحال باش‌راضی شدی. هیچ وقت نمیبخشمش هیچ وقت حتی حاضر نیستم کنار من و خواهرم دفنش کنن.
بخاطر مریضی ک‌پنهون کرد و داد ب ما و تو خواهرم سرطان شد.
حق داری ناراحت شی حرفش بده حتی اگر از روی عصابنت گفته واز ته دل نباشه
هممون همینجوری هستیم.تا وقتی هستن هر قدر بهمون بگن تو اشتباه میکنی که قهری ، قدر بدون ، محبت کن ، صبور باش ، قبول نمیکنیم ، اما امان از وقتی که برای همیشه میرن....پدر ازدست داده ها میدونن چی میگم.باید توی خوابها دنبال شنیدن اهنگ صداش باشی.تو خیابونم کسی رو شبیهش ببینی دلت میخواد بغلش کنی و های های گریه کنی
من هیچوقت دلم براش تنگ نخواهد شد
پدرم از من متنفره بارها اینو ثابت کرده
ی بار قلبم درد گرفته بود داشتم میمردم نصفه شب با زحمت زنگ زدم گوشی مامانم اومد بالا سرم ولی هرچی بابامو صدا کرد نیومد گفت حتما درساشو نخونده الان داره .... به خودش
🙂🙂
۳ هفته پیشم چون ۵۰۰ هزار تومن پول ازش خواستم گفت کاش سقط شده بودی
