حوصله بچه و زندگیمو ندارم اصلا صبح تا شب تو خونه تنهام و تو شهر غریبم همه چی روزمرگی شده برام هیچی خوشحالم نمیکنه در عوض همه چی گریه ام میندازه حتی امروز تو آرایشگاه رفته بودم اصلاح یهو اشکم دراومد گفت چته گفتم چشام حساسیت گرفتن هی اشک میاد . هیشکی ندارم برای هم صحبتی حتی نمیتونم برم بیرون و شرایط را تغییر بدم خستم خیلی خسته و بی حوصله و بشدت غمگین و افسرده. بارها رفتم دکتر اعصاب دارو خوردم و وسط کار ول کردم این سری آخر گفتم خواب آور نباشه داروها اما بازم خواب عمیق میرفتم و متوجه کارا بچم نمیشدم یهو نصف شب بیدار میشدم میدیدم خونه ریخت و پاشه و بچه یه گوشه خوابش رفته مثلا میفهمیدم هی صدام می نه یا تکونم میده اما واقعا نمیتونستم پاشم
توروخدا به خاطر بچه به خودت بیا اون چه گناهی کرده اول اینکه خودتو مقصر هیچی ندون و بپذیر که گذشته گ ...
ببین من خیلی احساس تنهایی میکنم آدمی بودم ک قبلا کلی دوست داشتم الان حتی یدونه دوستام هم پیشم نیستن همه شهرهای دیگن خانوادم شهرای دیگن شوهرم ته دیر وقت سرکاری همش با بچم تو خونه تنهام اگه یه بیرون هم برم اینقدر اذیت میکنه ک پشیمون میشم
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
ببین من خیلی احساس تنهایی میکنم آدمی بودم ک قبلا کلی دوست داشتم الان حتی یدونه دوستام هم پیشم نیستن ...
عزیزم ادمای الان همه سمی ان ، از خداتم باشه دوری ازشون ، برو باشگاه نهایتا یه دوست اونجا پیدا کن یا کلاس نقاشی طراحی ثبت نام کن , بلاگرا رو ببین چقدر دوستای صمیمی و نزدیکشون زندگیاشونو خراب کردن و رفتن وسط زندگیشون
عزیزم ادمای الان همه سمی ان ، از خداتم باشه دوری ازشون ، برو باشگاه نهایتا یه دوست اونجا پیدا کن یا ...
بیین من بچمو نمیتونم جایی بزارم هنوز کوچیکه شوهرم قبول نمیکنه مهد کودک بزاریم . باشگاه و جایی هم نمیشه برم آخه شوهرم ۸ و نیم صبح میره تا ۱۱ شب . من یه جاری دارم ک خیلی باهم خوب بودیم مثل خواهرم بود چند وقته مثل قبل نیس دیگه میخاد از کاراش سر در نیارم و رو نمیده اصلا دیگه همینم یکی از دلایل اصلی غمگین بودنمه بارها هم باهاش حرف زدم ک چته و چرا اینجور شدی میگه میخام با کسی رفت و آمد نکنم تنهایی بهتره
بیین من بچمو نمیتونم جایی بزارم هنوز کوچیکه شوهرم قبول نمیکنه مهد کودک بزاریم . باشگاه و جایی هم نمی ...
عزیزم شاید صدتا مشکل داره تو نمیدونی تو عمق زندگیش چه خبره شاید حسادت میکنه بهت، بچه الان سن خیلی خوبی داره برای مهد ، خیلی کمک میکنه به روان بچه ، شما هم یه نفسی می کشی