2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من در حالت عادی زیاد اینو میخورمبچتون مشکلی نداشت بعدش؟همش میگن پنیر رو حافظه تاثیر بد داره و فلان

منم درحالت عادی میخورم گاهی شوهرم نباشه بانوان پنیر سر میکنم 


نه والا ماشاالله باهوشه 

الان چهارسالشه انگلیسی بلده عدد هارو فارسی و انگلیسی میشماره بنویسی بگی این چنده میگه 

موسیقی بلده اونقدرم حرف میزنه آخر دعوامون میشه 😂😂

رابطه هاتون اگه قابل تعمیره تعمیر کنید تعویض نکنید اون بیرون خیلی اوضاع بدتره     واسه بچه دار شدن یکی از دوستام که واقعاً لیاقت مادرشدن داره دعا کنید 

من توی بارداریم از یه نوع کیک خوشم میومد از این کیک یزدی بزرگهاولی پولمون نمیرسید بخرماونم دقیق تو ر ...

یا خدا چقدر سخت بوده 🥺

خدایا شکرت 😍 گل پسرمو صحیح و سالم رسوندی بغلم ❤️😍 قول میدم امانت دار خوبی باشم ❤️ خدایا من می‌دونم حاجتمو میدی و دست رد به سینه م نمی‌زنی ❤️ خدایا تنها امیدم تویی مطمئنم نا امیدم نمیکنی ❤️
منم غذا نمیتونم بخورم وزنم داره میاد پایین جون بلندشدن از جامو ندارم

بهتر میشی ان‌شاالله

منم همین بودم

یکسره سرگیجه ‌و ضعف داشتم اما مجبور بودم واسه بچه‌هام غذا بپزم

وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم إنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْءًا کَبیرًا🌺و فرزندان خود را از ترس تنگدستی نکُشید[که]ما به آنان و شما روزی می دهیم; به راستی کشتن آنها گناهی بزرگ است.     سوره مبارکه أسراء آیه۳۱.       امضام از اول عضویتم همراهمه❤️ خیلی دوستش دارم. امیدوارم بتونم با یادآوری دائمش جون جوجه کوچولوها رو نجات بدم☘️

من حامله نبودم تا حالا ولی از چند نفر ویار عجیب دیدم 👇

زندایی مامانم برنج خام

یکی از دوستان هوس یک میوه بد بو کرده بود که اصلا تو این کشور پیدا نمیشه خودشم یک بار تو تایلند خورده بود

زندایی خودم آبلیمو دوست داشت با لواشک

نفت!!!!😑مگه میشه!😂

به خدا نفت رو بو میکرد چند قطره هم میخورد

خدایا شکرت 😍 گل پسرمو صحیح و سالم رسوندی بغلم ❤️😍 قول میدم امانت دار خوبی باشم ❤️ خدایا من می‌دونم حاجتمو میدی و دست رد به سینه م نمی‌زنی ❤️ خدایا تنها امیدم تویی مطمئنم نا امیدم نمیکنی ❤️

وکارهای عجیب خودم،بچه اولم ۲سال بود از ی پیرهن داشت بدم میومد اونم گریه میکرد میگفت همین همیشه باید تنم باشه،از خونه خودم حالم بهم میخورد از لباسهام،از بوی یخچال،واینکه ویار هرچی داشتم اگ خودم میخریدم ی تیکه میخوردم بالا میووردم ولی جای دیگ ن حتی آب خونه خودم میخوردم تا میرفت پایین سریع برگشت میخورد،باید میرفتم درخونه همسایه میگفتم آب تو بطری ک داری بهم بده هرچی میخوردم سیر نمیشدم، از مادر شوهرم و ی دکتر تو شبکه بهداشت بود متنفر بودم میدیدم این دوتا رو استفراغ و حالت تهوع بدن درد داشتم ،خخخههخ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792