برادرم ده ساله با یه افریطه ازدواج کرده تو این مدت یه آب خوش از گلوش پایین نرفته داداشم اولش میخواست یه زندگی خوب برای زن و بچه اش درست کنه ولی حسادت خانواده زنش نذاشت وتو زندگی شون دعوا راه انداختن کِرم شون این بود میخواستن همه چی رو به اسم زنش کنه بعد اون هم به اسم اینا بزنه بعدِ بدنیا اومدن بچه تا یکسالگی رفت خونه باباش مهریه رو اجرا گذاشت گفت منو از خونه انداختن بیرون و بچه رو نشون نداد داشت مهریه اش رو هم میداد تو این یکسال ولی نمیدونم چی شد باز چه نقشه ای کشیدن برگشت گفت میخوام زندگی کنم...این آخری هم بابای زنِ چند نفر رو عجیر کرده بود به قصد کشت داداشم رو زده بودن..حرف داداشم اینه نمیخوام بچه ام بچه طلاق باشه و واقعا هم برای دخترش از جون مایه میذاره..
تروخدا خواهش میکنم اگر دعایی ذکری میدونید که مشکلش حل بشه بگید ممنون میشم..😔🙏