قربونت برم گلم ایشالا حتما ازدواج خوبی تو سرنوشت مون نوشته شده باشه
من مادرم اصرار داره میگه معلمی برات بهتره اما من چون رشتم تجربیه پزشکی یا دندون فیزیوتراپی دارو دوست دارم اینجور رشته ها علاقه دارم
از اون ور هم دختر فامیلمون پزشکی میخونه همینکه الان راجبش گفتم که تو دانشگاه و میگه پسرا دانشگاه همه هول و از خیابونی ها هم لات لوت ترن و خیلیم زید بازی میکنن
خلاصه که بابام اصلا ادم درستی نیست خیلی با من خانوادم رفتار بدی داشت و داره مثلا سر کباب اون حرف بهم زد
و خیلی کارای دیگه میکنه که خجالت میکشم تایپ کنم خلاصه ۱۹ سال تحمل زجر بدبختی با همچین پدری واقعا اعصاب روان سالم واسم نزاشته حتی نتونستم دوران دبیرستان درست بگذرونم همش جنگ دعوا بود فقط در حد پاس شدن میخوندن روحیه ام خرد شده بود جایی هم نمیرفتم دوستی هم نداشتم تنهای تنها بودم
امسال هم بابام نزاشت برم دانشگاه
حالا تو فکر شوهر افتادم واسه فرار از پیشش
کاش کاش مادرم پول گیرش بیاد از ی جایی بتونه خونه رهن کنه من برم پیشش خواهر برادرمم میان اونوقت میتونم درس بخونم و حالا حالا هم فکر شوهر کردن نباشم