مهمان آمده بود خونه مون دخترشون هی گفت فیلم بزارید داداش احمق من یک فیلم مطرب کاواره خیلی باز گذاشت تا ساعت 2 شب نگاه کردم یک صحنه ها داشت که نگو آخر فیلم دختر گفت چرا دستش تو شلوارش داداشم فرار کرد همه جذب فیلم شدن بعد بلند شدم دیدم همه چشماشون گرفتن خیلی خجالت کشیدم اخه من با این چکار کنم