پدرم وقتی ۱۰ سالش بود مادرش فوت کرد و پدربزرگم مجددا ازدواج کرد بااینکه مادربزرگ دومم خیلی مهربون و خوبه هیچی در حق پدرم و بقیه بچه ها کم نذاشته ولی بازم پدرم و عموها و عمه هام خلا عاطفی احساسی دارن
بعد من بیچاره ، مامان پارتنرم دم به دیقه زنگ میزنه به پسرش ...
یکی نیس بگه گور به گور بشی زن دست بردار از سرمون😫😫
والا من خودم اینقد دیگه مزاحم فرزند و اینا نمیشم حتی به مامانم میگم زیاد بهم زنگ نزن خوب نیس ، ولی این زنیکه واقعا دست بردار نیس روزی چن بار به پارتنرم زنگ میزنه هر دفعه هی میگه چه خبر و نیم ساعتم حرف میزنه...
یکی نیس بگه خبر خبر مرگته زن چه خبری میتونه باشه که روزی ده بار میپرسی😑
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز