هر بار زنگ میزنه خودش خودشو دعوت میکنه
همش میگه دارم میام سمت شما ؛؛ هستی همو ببینیم ؟؟
من تا الان خیلی اجازه دادم ازم سو استفاده کنه
دلم میخواد بهش حالی کنم که چه خبره همش خودتو میندازی خونه من
جالب اینجاست خدای ثروته ولی همیشه دست خالی میاد تا ساعت ۲ یا ۳ صبح میشینه میخوره کلی به به چه چه میکنه و همه حرفای تو دلشو میگه خودشو خالی میکنه و میره
چون خیلی با هم تعریف میکنیم و من با روی باز ازش پذیرایی میکنم فکر میکنه من خیلی خوشحال میشم که میاد خونه من
دلم میخواد بدونه که هر چیزی نوبتیه و اصلا خوشم نمیاد بیاد خونه من بلومبونه
خر گیر آورده
یعنی خودم خریت کردم با رفتارم