مادرش چند ماهیه که فوت کرده
یادمه زمانی که من تو کنکور قبول شدم همممه حتی اونایی که نمیشناسم هم زنگ زدن تبریک گفتن یا استوری میذاشتن ولی این دختره و مادر خدابیامرزش یه تبریک خالی هم نگفتن یا برا عروسی و اینا هم اصلا تبریکی چیزی نگفت
چند روزه که مغازش رو افتتاح کرده خواستم استوری بذارم واسش گفتم گناه داره مامان نداره یه کمکی بهش کرده باشم یادم افتاد که اون واسه من استوری نذاشت
گفتم خب لااقل یه تبریک بگم باز یادم افتاد که اونا حتی تبریک هم به من نگفتن درحالی که فامیلای مادرش رو چپ و راست استوری میکرد واسه موفقیت هاشون
منم نه تبریک گفتم نه استوری کردم
انشاالله خدا به کارش برکت بده
دلم هم واسش میسوزه که مادر نداره
ولی نمیذارم احساساتم باعث بشن که من کوچیک بشم