2777
2789
عنوان

آرزومه امشب تاپیکم پر بازدید شه بخاطر مادرم

| مشاهده متن کامل بحث + 462 بازدید | 29 پست

مادرم تیمارستان بستری شده بود یادمه پدرم اجازه نمیداد مادرم ببینیم و همه بهش میگفتن دیونه  وقتی که ازدواج کردم مادرم دیدم قرص اعصاب میخورد با خودش حرف میزد مادر مادرم(مادر بزرگم جای زخم سر مادرم نشونمون داد و بهمون گفت مادرتون بخاطر پدرتون به این حال افتاد سر مادرم اسیب پیدا کرده بود اندازه بند انگشت فرو رفته بود خیلی ترسناک بود) پدرم هم مارو از مادرم گرفت هم زندگی مادرم نابود کرد زن بابامم مارو از ارث محروم کرد

😶عججججب🤑

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید


میشه واسش لباس خرید . جاریم هم دوقلو همزمان با من باردار بود برادر شوهرم بیکار بود کشاورز بود چون نمیتونست بزرگشون کنه مادر شوهرم نقشه کشید یکی از اون دوقلو هارو من بزرگ کنم  و وقتی به سن ۵ سال رسید اونو بدم به پدر مادرش ...


من این موضوع قبول نکردم و شوهرم جلوی برادر شوهرم و جاریم دست منو شکوند . اخه من چطور بچه ی خودمو دور بندازم و بچه ی یکی دیگه رو بزرگ کنم؟؟ شما بودید چیکار میکردید؟؟

شوهرم سه بار بهم خیانت کرد. من بخاطر بچه هام سوختم و ساختم تا وقتی که دخترم درسش تمام و پدرش نزاشت درس بخونه  و پدرش خواست اونو بده پسر عموش . چون پدرش همچین ادم هایی قبول داره پسر عموش معتاد و .... نخواستم دخترم مثل من شه میخوام بچه هام خوشبخت کنم . تو این هفت ماه پشت سرم حرف بلند کردن که من خیانت کردم و... و خونه پدرم نرفتم واسه طلاق حتی خواهر برادرام چون شوهرم اونارو تحدید به مرگ میکرد اگه منو حمایت کنن شوهرم یک ادم دیونست  دستای منو میبست جلو چشم بچه هام کتکم میزد حتی بچه هامم میزد در خونه به رومون قفل میکرد متادون مصرف میکرد مشکل عصبی داشت  همیشه تو خونه بچه هام تا این سن گریه میکردن و میگفتن مامانی طلاق بگیر اما من هیچ حامی نداشتم پدرمم پشتم نبود . مادرم دوسال پیش فوت شد مادر شوهرم و خانواده شوهرم تسلیت بهم نگفتن  زن بابام نزاشت پدرم واسه فاتحه خونی مادرم بیاد  پدرم به حرف زن بابام گوش داد و مارو از ارث محروم کرد خداروشکر خواهر برادرام زندگیشون خوبه  من سالها بخاطر ابروی پدرم بچه های خودمو در کنار شوهرم مریض کردم بچه هام با بدبختی بزرگ شدن  دعا کنید بچه هام عاقبت به خیر بشن و مثل من نشن

😶عججججب🤑

شوهرم بزور اجازه میداد بچه هام درس بخونن تو سن کم میخاست دخترم شوهر بده بخاطر پول  همیشه دعا میکردم شوهرم بمیره اما هیچیش نمیشد حالم با تمام وجود ازش بهم میخورد اما جلوش غذا میزاشتم هیچ وقت تو صورتش جرات نداشتم حرف بزنم وگرنه منو میبست کتک میزد  برادرام هم از شوهرم میترسن و نمیتونستن دعوا کنن شوهرم یک ادم قربتی و نفهمه هیچ بویی از انسانیت نبرده تو ماشینش لباس زیر زنونه پیدا میکردم حتی بچه هام پیام هاشو تو اینستا با زنها میخوندن و بهم میگفتن بابایی با زناست من گوشیم ساده بود نوکیا که همین گوشی رو هم با پول پدرم گرفتم البته زن بابام فقط مال منال پدرم ریخت به پا خانوادش از بین خواهر برادرام من فقط پدرمو میدیدم اونم چون فقط زن برادر زنش بودم فقط به این دلیل .

😶عججججب🤑

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792