دایی بابام مرده. دارن میرن یه شهر دیگه. من داداشم نمیتونیم بریم امتحان داریم من ۱۷ سالمه اون ۲۴ اون وقت مامان بابام زنگ زدن به مامان بزرگم بیاد پیش ما😐😐. کلی باهاشون دعوا کردم یعنی چی من که همه کاری بلدم هم آشپزی هم جمع جور کردن. چرا این کار کردین آخه. بابام گفت نه حالا نمیخواد تنها باشید. یه طورایی بهم برخورده چون احساس کردم شاید نمیخوان من داداشمم باهم تنها باشیم. یعنی اینقدر بی اعتماد و کوته فکرن؟😐چون من غر زدم گفتم اشپزی که میکنم گفتن حالا مامان بزرگ اونجا باشه پیشتون خودت آشپزی کن...
نمیدانم شاید حالا بزرگ شدهای و زندگی را فهمیدهای که چه چیز گند و در عین حال معرکه ایست.
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره