یادمه یه معلم پرورشی بود توی دبیرستان
این خیلی عوضی بود بچه ها رو خیلی اذیت میکرد
همشم توی کلاس ما بود بچه ها رو نصیحت میکرد
یه روز بچه ها برنامه ریختن که خانوم فلانی اومد همتون خودتونو میزنین به اون راه انگار نمیبینینش
این اومد و نطق کرد دید بچه ها عین خیالشون نیست
بعد چند نفرو صدا زد
اونام باز عین خیالشون نبود، این هی صداشو میبرد بالاتر و تهدیداشو بیشتر میکرد که اگه جوابمو ندین فلانتون میکنم
در این حد بگم که با جیغ و گریه از کلاس رفت بیرون😂
دیگه هم نیومد سر کلاس ما تا اخر سال