داداشم دختری. رو میخاد دختره هم داداشم رو میخاد الان مراحل قبل نامزدی هستن دو سه جلسه رفتیم خاستگاری
اخرین جلسه دختره نیومد به پدر مادرم سلام کنه انتظار داشته پدر مادرم بهش سلام کنند گفت به داداشم پدر مادرت تحویل نگرفتن
فرداش با داداشم قهر کرد میخاستن برن خون ازمایش نرفتن قهر کرد وسط جلسه پاشد رفت اتاق چای نیاورد و ساکت نشست یه گوشه ناراحت
داداشم میگه خیلی قهر میکنه تا الان هیچی نشده هزار بار قهر کرده به پدر مادرم نگفته دختر این حرفو زده فقط به من گفت . ما هیچکدوم باهاش نرفتیم فقط پدر مادرم رفتن باهاش میترسه بدنر بشه پیش من دردودل کرده منم گفتم سنش کمه ۲۴ سالشه البته درست میشه اینجور گفتم داداشم یکم بهتر بشه گفتم باهاش حرف بزن گفت زدم حرف حرف خودشه
شرایط داداشم شاغله ارشده معاون اداره است خونه ماشین هم داره دختر هم شاغله فوق دیپلمه و با مدرک دیپلم سرکار میره البته داداشم از قبل دوستش داشت و داره بنظرتون منطقیش چیه دختر فقط این دوتا اخلاق بد رو داره قهر میکنه مسیله را کش میده