عقدیم
دیدم بعد رفتم تو قیافه... اونم هی قسم ک نگا نمیکنم ک خودشون میان اکسپلور و اصلا نمیرم اینستا و فلان
خلاصه کلییی نازمو کشید و باهاش راه اومدم
رفتیم خونه باز دلم اروم نگرف گفتم
گیر داد ک تو بهم اعتماد نداری و فلان
اینستاشم گفتم بپاکه
الانم ناراحته ک بهش اعتماد ندارم و اعتمادم نسبت بهش از دست رفته....