2777
2789

بچه ها من دو سال پیش یه خواستگار داشتم که به صورت سنتی به هم معرفی شدیم 

وقتی همو دیدیم همو پسندیدیم و شروع به ارتباط کردیم تا اینکه آقا پسر که اسمش علی هست بهم گفت احساس میکنم مناسب هم نباشیم و رفت . من باورم نمیشد چون خیلی تمایل‌نشون داده بود ولی خب سپردم به خدا تا اینکه ۴ ماه بعدش بهم پیام داد که میخاد باهام حرف بزنه و وقتی جواب تلفنش دادم گفت به خاطر شرایط مالیش که بد بوده فکر کرده نمیتونه از پس رابطه بر بیاد و گفت اجازه میدی مجدد خواستکاری کنم و عقدمون طولانی کنیم تا من شرایطم بهتر بشه ؟ گفتم نه و بهش گفتم جوابم منفیه (وقتی باهاش حرف میزدم عصبانی بودممم و بهش گفتم اصلا نمیخام دیگه به هیچ دلیلی بهم پیام و زنگ بزنی) بهش گفتم باید بهم توضیح میدادی شرایط مالیت خوب نیس شاید قبول میکردم نه اینکه بری پس الانم برو (البته شرایط مالیش الان دیگه بد نیس دو سال پیش به خاطر قسطای آپارتمانش پول باید میداده تحت فشار بوده) و اینم بهم توضیح داد که مامان و باباش میگفتن اگه از مریم خوشت اومده بهش توضیح بده شاید قبول کنه و به خدا توکل کن ولی اون گفته نه نمیخام با شرایط بد مالی کنارش باشم و نتونم واسش‌خرج کنم و با خدا معامله میکنم اگه این دختر سهم من باشه واسم میمونه. تا اینکه یکسال دیگه گذشت یک شب مامانم گفت مادر علی داره بهش زنگ میزنه و به مامانم گفتم بهشون بگو جوابم منفیه مادر علی هم گفته بود اکه معذرت خواهی کنیم قبول میکنید مادر منم گفته بود نه دخترم تو ذوقش خورده و میگه نه تا اینکه یه شب عموم بهم تماس گرفت (عموم همسایشون میشه) گفت مریم نمیخای بیشتر فکر کنی خیلی پسر خوبیه و خانواده ی خوبی هستن و گذشت کن اگه مهرش به دلت افتاده

چند روز فکر کردم و چون مهرش به دلم بود خودم بهش پیام دادم و باور نمیکرد برگشتم خلاصه رابطمون ۴ ماه به خوبی گذشت تا اینکه یه چیزی شد این وسط و جواب پیام و زنگم چند روزیه نمیده 

من یک ماهه که سر کار نمیرم و پرسنل آزمایشگاهم دلیل‌انصرافم از محل کارم این بود که خیلی فشار کارم بالا بود و میخاستم از اونجا بیام بیرون 

و به علی میگفتم من میخام از اونجا دربیام میگفت فکر کردی جاهای دیگه بهتره ؟ میگفتم آره اینجا سنگینه کارش تا اینکه نزدیک کارای عقدمون شدیم و من از ازمایشگاه در اومدم ولی به علی نگفتم چون اجساس کردم اگه بفهمه یهو ناراحت میشه و استرس میگیره که جالا من بیکار شدم (چون میدونه از بیکاری خوشم نمیاد)

توی تحقیقات مادرش فهمیده بوده من یک ماهه نمیرم سر کار و علی بهم زنگ زد و خیلی ناراحت بود که چرا من بهش نگفتم و الان چند روزه جواب پیامم نمیده و تماسام جواب نمیده

میگه واسم مهم نیس که نمیری ولی چرا از من پنهان کاری کردی اینو همون روز دعوامون گفت منم ازش معذرت خواهی کردم و روز بعدش زنگ زدم جواب نداد دیگه بهش نه زنگ زدم و نه پیام دادم اما اونم زنگ و پیام نمیزنه 

یعنی کلا رفت ؟؟؟ بچه ها به نظرتون برمیگرده ؟؟؟

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چی بگم ؟! 

چرا علی اینجور رفتار میکنه انگار چشم به پول شما داشت؟؟

اگر چشم به کار شما نداشت ، چرا یهو با شنیدن اینکه استعفا دادی یهو رفت؟

نظرات من خارج از زندگی شخصی شماست ، پس هر جور که خودتون میدونید توی زندگیتون انجامش بدین ❕️🌱

چی بگم ؟! چرا علی اینجور رفتار میکنه انگار چشم به پول شما داشت؟؟اگر چشم به کار شما نداشت ، چرا یهو ب ...

بهش گفته بودم میخام از اون آزمایشگاه دربیام و برم یه جای دیگه نمیگفت نه این کارو نکن میگفت باشه هر جور خودت میخای

اما چون از اونجا در اومدم و خودش فهمیده میگه چرا یک ماهه به من نمیگی و پنهان کاری کردی

بهش گفته بودم میخام از اون آزمایشگاه دربیام و برم یه جای دیگه نمیگفت نه این کارو نکن میگفت باشه هر ج ...

حس میکنم بهونه است ، آخه کی بخاطر پنهان کاری ، میره جواب تلفن نمیده ، اونم با آدمی که قراره چند وقت دیگه باهاش عقد کنه؟!!!

اگر براش مهم نبود پس این رفتار چیه !!

نظرات من خارج از زندگی شخصی شماست ، پس هر جور که خودتون میدونید توی زندگیتون انجامش بدین ❕️🌱

این انگار هنوز به بلوغ فکری در رابطه نرسیده و از لحاظ فکری و عقلی آمادگی لازم برای زندگی مشترک نداره.. مدیریت بحران بلد نیست،.. با چنین مسائل پیش پا افتاده ای اینجوری برخورد میکنه، چه برسه به مسائل بزرگتر و پیچیده تری که ممکنه در زندگی مشترکتون پیش بیاد.. 

اگر خبری ازش شد، حتما قبل از عقد چند جلسه ای مشاوره برید 

حس میکنم بهونه است ، آخه کی بخاطر پنهان کاری ، میره جواب تلفن نمیده ، اونم با آدمی که قراره چند وقت ...

خب اگه میخاد تموم کنه به مظرتون نباید تماس بگیرن و اطلاع بدن ؟ 

چرا سکوت کرده ؟ 

خب اگه میخاد تموم کنه به مظرتون نباید تماس بگیرن و اطلاع بدن ؟ چرا سکوت کرده ؟

همون برای منم جالبه !

نظرات من خارج از زندگی شخصی شماست ، پس هر جور که خودتون میدونید توی زندگیتون انجامش بدین ❕️🌱

همون برای منم جالبه !

الان یک هفته است سکوت کرده

نه زنگ میزنن بگن تموم شد نه هیچی

من همون روزای اول بهش پیام معذرت خاهی هم فرستادم ولی جوابم نداد

به نظرتون باهام تموم میکنه 

خیلی دوسم داشت

دو سال هی میگفتم نه و برمیگشتن

الان یک هفته است سکوت کردهنه زنگ میزنن بگن تموم شد نه هیچیمن همون روزای اول بهش پیام معذرت خاهی هم ف ...

خودمم نمیدونم ، اگر رفته چرا هیچی به هیچی 

اگر نرفته چرا نمیاد جلو !!!! 

حالا زنگ بزنه اما ناراحت باشه خب راه حل داره اینو آدم نمیدونه چکار کنه!

نظرات من خارج از زندگی شخصی شماست ، پس هر جور که خودتون میدونید توی زندگیتون انجامش بدین ❕️🌱

خودمم نمیدونم ، اگر رفته چرا هیچی به هیچی اگر نرفته چرا نمیاد جلو !!!! حالا زنگ بزنه اما ناراحت باشه ...

قرار بود تولد حضرت علی مهربرونم باشه …

یعنی بر نمیگرده ؟

قرار بود تولد حضرت علی مهربرونم باشه …یعنی بر نمیگرده ؟

باید دید چکار میکنه اگر تا اون روز خبری نشد دیگه دورش یک خط قرمز بکش

نظرات من خارج از زندگی شخصی شماست ، پس هر جور که خودتون میدونید توی زندگیتون انجامش بدین ❕️🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   السااا٤٠٢  |  51 دقیقه پیش
توسط   nahallllllllllllll  |  55 دقیقه پیش