اول از همه چی بگم شوهرم میگ من تحمل مریضی خانوادمو ندارم
و اینکه عصبی بشه کلا کلام دهنشو نمیفهمه و فحش بد میده
کن دیروز مریض بودم شدیدددد
خاب عمیقی چشامو گرفته بود تا اومد شامش دادم و چایی دادم گفتم خابم میاد با بچه ها تنهاش گذاشتم رفتم خابیدم
اونم یکمی بعدش اومد
بچه ها نمیخابیدن
جند باری بهم گفت پاشو بکه ها رو آروم کن اذیت میکنن
منم مریض بودم
گفتم سردرد دارم
سردردم بخاطر میگرن بود
گفت پاشو بابا توام هروز خدا مریضی
پس بگو بابات یه مریضو بهم انداخته دیگ
و کلی عصبی شد
من فحشش دادم
گفتم بجای اینکه بگی پاشو بریم دکتر اینم از لطفته ک فحش میدی
گفت چیزی نمیشه نترس خیلی محکمی تو
من گریه کردم بچه ها رو خابوندم و خابیدم
خدایی خیلی عصبیم ازش
مردا اصلا یرای روزای سخت نیست نباید روشون حساب باز کرد