2777
2789

خودم سوار ماشینش شدم 

عقب نشسته بودم 

از آینه به چشماش نگاه میکردم 

یبارم اومد فشارمو گرفت 

تو اون مدتی که نبضم زیر دستش میزد 

من تو فضا سیر میکردم 

😭😭😭

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نظامی بود ماه محرم بود اون شهر دور کار میکرد خونه پدرش دعوت بودم.....با خواهر شوهرم هماهنگ کرد سوپرایزم کنه ببینمش....بعداز یه ماه خواهر شوهرم گف بیا تو حیات کارت دارم پشتم به همسرم بود یهو دیدم یکی از پشت چشامو گرف کپ کردم........سال ۹۵بود

یک روز دنیا شبیه رویاهامون میشه...🍃

روز تولدم  همرو پیچوندیم رفتیم گیلان سفر یه روزه :)

تو که میترسیدی از تاریکی الان چجوری تنهایی خوابیدی؟ کاش میدونستم آخرین غروبه , شهرمون جنگه خیابونا شلوغه , دستت تو دستم میدوییدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله ...🕊️🤍

از دور نگاهش میکردم

میدونستم دل اونم پیش منه

برگشت سمتم..

داخل لباس تیشرت بافتش خیلی جذاب شده بود..

نگاهش داخل نگاهم قفل شد

برگشتم 

تند تند داخل پیاده رو راه رفتم..ازش دور شدم

دستمو گرفت و کشید

سمتش از پشت پرتاب شدم

لبش رو زیر گوشم حس کردم که گفت

کجا بودی؟!

محکم به سینه اش برخورد کردم

و از خواب پریدم

😂😘 قسمت بعد دایرکت

همونم که میگن، نگاهِ ظاهرش نکن...! تدریس زبان متوسطه اول و دوم، پایه ی قوی و گرامر اصولی😍😁 بهم پیام بده اگر دوست داری زبانت پیشرفت کنه و نمره 20 بگیری..🤗 قیمت هر جلسه کلاسم خیلی کمه🙄

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792