دیشب تو فکر روز مرد بودم ک چطوری خوشحالش کنم و محبتش رو جلب کنم..
اصلا انگار فکرمو خوند....
انگار با اون چشماش نگاهم که میکنه میفهمه چی تو فکرمه...
گفت بگو ببینم منو مرد خودت میدونی یا نه؟
گفتم معلومه که.....
گفت پس بیا و تا روز مرد هر چی میگم نه نیار و بگو چشم...
این بهترین چیز برام..
اصلا من خودم برات هر چی بگی کادو میخرم....
😒😒😒😒😒
هیچی دیگه اینم فکر من ک چطوری خوشحالش کنم
اونوقت توقعات اون...
بامزه بود خخخخ حالا ازت چی میخواد تا روز مرد؟
مگه چی میخاد؟
ما معمولا به خواسته های هم دوتامونم میگیم باشه
الهی
من میخوام ادکلن بخرم
یه مینی کیک برم مغازش یهویی
کلا دلش میخواد هر چی بگه من بگم باشه...
به منی ک مثل یه موم تو دستشم و علنا زندانیشم میگه لجباز و یه دنده و...
بعد فکر کن سر چی؟؟؟؟ مثلا میگه چایی دم کنم .. من میگم نه میشه به دم کنی.... یا بریم فلان جا بگم نه..
یا بگه فلان لباس بپوش بگم کثیفه ..
یا مثلا صبحونه نیمرو میخوری بگم نه پنیر میخورم..
اینا همه در نظرش لجبازی و ب قول تو نافرمانیه..
میبینی جه گیری افتادم🤣
ای جان چقدر زیبا عشقتون پایدار
من فکر میکنم خیلی به لحاظ اعتمادی از شما آسیب دیده در قبل ازدواجتون
بارها شوک شده انگاری
ولی مطمئن باش میتونی دوباره بسازی
شاید زمان ببره ولی میتونی
بهشت زهرا برو
خیلی ارامش داره
من اونجا رو خیلی دوست دارم
دوست دارم ساعتها بشینم نگاه کنم قران بخونم
