ما تو خاستگاری صحبت کردیم که هم عقد شریکی باشه هم عروسی
برای عقد شوهرم اصرار کرد یک جای ارزون بگیریم بعد غذاش واقعا داغون بود در حدی که عمه شوهرم گفت بود این غذا رو نمیخورم چندا از فامیلای ما هم بعدا برومون آوردن
عقد رو که همه از چشم ما دیدن چون عقد برای دختر
الان باز برای عروسی با کلی بحث قرار شد یک جای بهتر بگیریم ازون طرف بابای من میگه من به اینجا راضی نیستم ازون طرف دیگه هم پدرشوهرم میگه من راضی نیستم خودم هم کلی کوتاه اومدم
الان ۱۵۰ تومن میخوایم هزینه کنیم تهش اینم میدونم همه ناراضین شوهرم هم همش غر میزن هزینش زیاد شد و فلان
هر وقت به اینا فکر میکنم اعصابم بهم میریزه اصا میخوام قید عروسیو بزنم