مامانم انگاری بچه اس تا دو نفر آدم میبینه بابت هر چیزی میشینه منو مسخره میکنه
دیروز با خواهر شوهر رفتم خونشون همینجوری بعد داداشام اذیت میکردن مامانم بهش گفت خیلی اذیت میکنن و سروصدا میکنن اونم گفت تا موقع ای که این بودش این اذیتتون میکرد حالا اونا، نگران نباش اونا هم میرن بعد مامانم گفت آره واقعا دستتون درد نکنه ک بردینش راحت شدیم اونم گفت خاهش میکنم شرمنده که الان آوردمش دلش تنگ شده بود مامانمم گفت عیب نداره یکم دیگه ببرش مثلا اینا رو با خنده میگفتن ولی مطمئن صددرصدی که مامان اون عمرا اینطور بگه مثلا میاد خونمون یا میره جایی دخترش نیاد حاظره نخوره میزاره تو ظرفی چیزی حتی میوه و شیرینی میبره براش