من شوهرم شاعزادع سوار اسب بود خیر سرم الان اینطور میکنم
باور کن همه چیش ایده آله
منم وحشتناک کارا رو عالی نظم میدم اوضاع زندگی بیست بیست پیش میبرم چه ازلحاظ تربیت بچه ها چه خونه چه اشپزی به ظاهرمم میرسم مثلا تربیت بچه ها جوریه معلمشون یبار تشکر کرد بخاطر این وقت گذاشتنا
اما خب چیزی باب میلم نباشه گند اخلاقم محلش نمیدم نظم رعایت نکنه میگم تو جنگل بزرگ شدی خیلی وقتا بچه ها اولویت اولن اون و خودم هیچ....غذای مورد علاقه بچه ها میپزم اون رژیمه نمیتونه بخوره هیچ اعتراضی نمیکنه ...