یه عده رو میبینم دوس دارم بالا بیارم روشون
گفتن برای روز مبادا جمع کنید ولی نه اینجوری
الان با صدای دعوا از خواب بیدار شدم رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم همسایه روبرو داره با بغل دستیش سر جا پارک دعوا میکنه ، این همسایه سه تا ماشین داشت الان چهارمی رو خریده گذاشته دم در همسایه بغلی ، همسایه بغلی هم ماشینش داخل حیاط بوده رفته زنگشونو زده گفته بیا ماشینتو بردار من باید ماشینمو بیارم بیرون برم سرکار ، اونم داد و هوار میکرد میگفت چرا اومدی منو از خواب بیدار کردی 😐 یه عده مرز های نفهمی رو جابجا کردن
حالا از همین همسایه گدا گشنه بگم ، این آقا چهارتا ماشین خریده یکیشو گذاشته دم در خودش بقیه رو دم در این و اون میذاره ، این درحالیه که نه خودش نه زنش یدونه دندون سالم تو دهنشون ندارن برای جویدن لقمه 😏 اوایل که اومده بودیم تو این خونه من با زنه سلام علیک داشتم از وقتی فهمیدم چه شخصیتی داره دیگه همون سلامم نمیدم ، فکرشو بکنید زنه دوازده تا النگو تو یه دستش داره هشت تا النگو هم تو دست دیگش ، چندتا زنجیر رو پیچیده دور گردنش ولی یدونه دندون سالم نداره ، همیشه ی خدا سیر تو دهنشه ، دندوناش درد میکنه نمیره درست کنه ، مال دنیا رو دو دستی چسبیدن ، دارم به این فکر میکنم اگه یه روز همه چیزشونو از دست بدن چی به سرشون میاد؟ خدا شاهده سکته میکنن همون ثانیه ، به خودم افتخار میکنم که اولویت خودمم و به خودم میرسم و وقتی میخندم کسی چندشش نمیشه ، خونه ماشین بره به درک جونم سلامت باشه ، یه پیرزن تو کوچه هست آمپول میزنه هیچ مجوزی هم نداره ، از درد اینکه پنجاه تومن پول آمپول نده میره اونو میبره آمپول های خودشو شوهرشو پسرشو میزنه ، من نمیدونم بخدا چطوری اعتماد میکنه ، جونشو فدای پول و مال و اموال کرده ، از خدا برای اینجور آدما طلب آرامش و عقل سلیم میکنم