شاید خیلی قوی بودی جلوش،ببین من چند سال چون شاغل ودرس و...هم بودم،واقعا مثلا تو مریودی هم چیزی نمیگفتم وروزمرگیام انجام میدادم،ولی خواهرشوهرام ببین یه هفترو میخوابن،مادرشوهرم کاجی درست کنه ناز کنن و...خلاصه همسرم یسری دیدم به مادرش گفت خداروشکر زن من بی درده دورش،درحالیکه حتی هنسر من نمیزاشت خواهراش وقتشون که بود خونه نادرشون دست به سیاه سفید بزنن،گفتم با خودم پس این به چشمش نمیاد،منم الان۳روز اولو میگم مریضم،غذا و...هم تعطیل،