دیشب ساعت یک و نیم سه چهارتا مریض آوردن که تا خره خره عرق خورده بودن مست بودن بعدم به هم چاقو زده بودن
از همون اول مثل طلبکارا سر ما داد میزدن
بچه هم بودن ۱۹ و ۲۱ ساله
یکیشون حالش بدتر بود کاراشو سریع کردیم
یکی دیگشونم دوتا پارگی رو کمرش داشت نیاز داشت گرافی بگیریم سی تی مغز و...
بعد این دومی هی گیر داده بود بیاین سرم منو در بیارین من هر دفعه میام اینجا دعوا میکنم همین مسخره بازیه منو بخیه بزنین فقط میخوام برم
من اینجا عصبی شدم گفتم بیخود هر دفعه دعوا میکنی و میای اینجا که میگه چاقوشو من خوردم تو نگرانشی؟ گفتم بیخود میکنی هر دفعه دعوا میکنی نصف شب مارو زاورا میکنی اینجا،سه برابر پولشو میدم بیا کار منو بکن
حالا من دانشجوئم اصلا پولی ب من نمیدن
بعد گذشت دیگه جواب ندادم منتظر بودن اتاق پانسمان خالی شه این انگل اجتماعو ببرن
دوستم یه چیزی گفت همین حین من خندیدم این عنتر شاکی شد که چرا میخندین به من!! یه سیکل ردی ک هیچی حالیش نیست به من میخنده منم تو چشاش نگا کردم گفتم آره میخندم بعد یه پزشکی کنارم بود گفت جواب نده اصلا شان خودتو نیار پایین یه دختر که با یه لات دهن به دهن نمیشه
من اینجا خیلی ناراحت شدم دیگه
آخه زورم میگرفت این لات فک میکرد همه جا با صدا کلفت کردن میتونه کارشو پیش ببره
ولی فک کردم حالا بقیه چه فکری در موردم میکنن میگن این دختره خودشم خل و دیوونس 🥲🥲